تعفّن به معنای فاسد شدن، گندیدگی و ایجاد بوی بسیار ناخوشایند است که معمولاً در اثر تجزیه مواد آلی و فعالیت میکروبها به وجود میآید. این واژه بیشتر برای توصیف فساد مواد غذایی، لاشهها یا هر مادهای به کار میرود که بر اثر گذشت زمان و شرایط نامناسب دچار گندیدگی شده باشد. تعفّن نشانهای از پایان سلامت و تازگی یک ماده است و معمولاً همراه با تغییر رنگ، تغییر بافت و تولید بوهای زننده و آزاردهنده دیده میشود. در علوم زیستی و بهداشتی، این پدیده به عنوان یک فرایند طبیعی اما زیانآور شناخته میشود که میتواند منبع آلودگی و انتقال بیماریها باشد. این واژه در متون ادبی و اجتماعی نیز گاه به صورت استعاری به کار میرود و برای بیان فساد اخلاقی، انحطاط اجتماعی یا نابسامانی شدید استفاده میشود. تعفّن از نظر بهداشتی اهمیت زیادی دارد، زیرا تشخیص بهموقع آن میتواند از مصرف مواد فاسد و بروز خطرات جدی برای سلامت انسان جلوگیری کند. کاربرد واژه تعفّن معمولاً بار معنایی منفی و هشداردهنده دارد و احساس ناخوشایندی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
تعفن
لغت نامه دهخدا
تعفن. [ ت َ ع َف ْ ف ُ ] ( ع مص )سخت پوسیدن و تباه گردیدن رسن. ( منتهی الارب ). فاسد شدن چنانکه دست بر آن زنند، ریزه و شکسته گردد. ( از اقرب الموارد ). سخت پوسیده گردیدن چیزی از تری که بدو رسیده بود. || برگشتن بوی گوشت. ( ناظم الاطباء ). گنده شدن و بدبو شدن و مجازاً بمعنی بدبویی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). گند و بوی بد و عفونت و گندیدگی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(تَ عَ فُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) گندیدن، بد بو گشتن.
فرهنگ عمید
۱. بدبو شدن.
۲. گندیده شدن.
۳. پوسیدگی و گندیدگی.
فرهنگ فارسی
بدبوشدن، گندیده شدن، پوسیدگی وگندیدگی
۱ - ( مصدر ) بد بو شدن گندیدن گندیده شدن.۲ -( اسم ) بد بویی گندگی گندیدگی. جمع: تعفنات.
ویکی واژه
گندیدن، بد بو گشتن.