لطف

این کلمه یک واژه بسیار غنی و چندوجهی در زبان فارسی است که معانی و کاربردهای مختلفی دارد:

خوش‌رفتاری و نیکوکاری

این واژه به رفتارهای محبت‌آمیز، مهربانانه و مدارا با دیگران اشاره دارد. در تعاملات اجتماعی، لطف به عنوان یک ویژگی مثبت شناخته می‌شود که موجب تقویت روابط انسانی و ایجاد فضایی دوستانه و صمیمی می‌شود. این نوع رفتار می‌تواند شامل کمک به دیگران، حمایت عاطفی و ایجاد حس امنیت در روابط باشد.

بخشندگی و کرم

این معنا به عمل بذل و بخشش بدون انتظار پاداش اشاره دارد. در این زمینه، لطف به عنوان یک عمل نیکو و خیرخواهانه در نظر گرفته می‌شود که فرد با نیت خیر و بدون هیچ گونه چشم‌داشتی انجام می‌دهد. این نوع بخشندگی می‌تواند شامل کمک مالی، هدیه دادن یا حتی صرف زمان برای کمک به دیگران باشد.

توفیق الهی

در این معنا، این کلمه به عنوان یک نعمت الهی در نظر گرفته می‌شود که به انسان‌ها کمک می‌کند تا در زندگی خود موفق شوند و به اهداف خود دست یابند. این نوع لطف به معنای حمایت و هدایت الهی در مسیر زندگی است.

هدیه و تحفه

این اصطلاح می‌تواند به معنای چیزی باشد که به کسی فرستاده می‌شود، مانند هدیه یا تحفه. در این معنا، لطف به عنوان یک عمل محبت‌آمیز و نشان‌دهنده توجه و محبت به دیگران در نظر گرفته می‌شود. این نوع هدیه‌ها می‌توانند به مناسبت‌های مختلفی مانند تولد، عید یا حتی به عنوان یک عمل خیرخواهانه ارائه شوند.

مترادف‌ها

این کلمه دارای مترادف‌های زیادی است که هر یک به نوعی به جنبه‌های مختلف این واژه اشاره دارند. برخی از مترادف‌ها عبارتند از:

التفات، بخشش، بذل، تفضل، شفقت، ظرافت، عنایت، کرم، لطافت، محبت، مرحمت، ملایمت، مهر، مهربانی، نرمی و نیکی.

متضادها

این کلمه همچنین دارای متضادهایی است که به جنبه‌های منفی رفتار انسانی اشاره دارند. برخی از متضادها عبارتند از:

عتاب، عنف و قهر.

لغت نامه دهخدا

لطف. [ ل ُ ] ( ع اِمص، اِ ) نرمی در کار و کردار. ( منتهی الارب ). رفق. ( تاج المصادر ). مدارات. خوش رفتاری. مودت. برّ. نیکوئی. نیکوکاری. ج، الطاف

فرهنگ معین

(لُ طْ ) [ ع. ] ۱ - (اِمص. )نرمی، مهربانی، خوش رفتاری. ج. الطاف. ۲ - کرم، بخشش.
(لَ طَ ) [ ع. ] (اِمص. از الطاف ) ۱ - توفیق خدای. ۲ - نرمی. ۳ - نیکویی، بر، نیکوکاری. ۴ - (اِ. ) آن چه به کسی فرستند، هدیه.

فرهنگ فارسی

نرمی نمودن، مهربانی کردن، نرمی، مهربانی، نیکو
۱- ( مصدر ) نرمی نمودن مهربانی کردن. ۲- ( اسم ) نرمی رفق مدارا مهربانی مقابل عنف عتاب قهر: آثار اسمائ و صفات جمالی و جلالی حق جل و علا و نتایج لطف و قهر... درین عالم غرایب... کمال ظهور و اظهار می یابد. ۳- خوش رفتاری نیکویی نیکوکاری. ۴- کرم بذل بخشش. ۵- خصوصیتی از جمال دقیقه ای از زیبایی کشی: من آدمی بلطف تو هرگز ندیده ام این صورت و صفت که توداری فرشته ای. ( سعدی لغ. ) ۶- تایید حق باشد ببقائ سرور و دوام مشاهدت و قرار اندر درجت استقامت والله لطیف بعباده. مقابل قهر: دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم. ( حافظ. ۲۵۳ ) یا لطف تخلص. حسن تخلص. یا لطف خفی. لطف نهان مقابل لطف جلی: یارب این بخشش نه حد کار ماست لطف تو لطف خفی را خود سزاست. ( مثنوی. نیک.۳۸۲: ۲ ) یا لطف طبع. ۱- لطافت طبع نیکو سرشتی: تو با این لطف طبع و دلربایی چنین سنگین دل و سرکش چرایی ? ( سعدی لغ. ) ۲- لطافت قریح. شاعرانه. یا لطفی ندارد. تعریفی ندارد مطبوع طبع نیست.
تخلص پنج تن از شعرای متاخر ایران: لطف علی بیک افشا لطف علی خان داغستانی. لطف الله بخارایی. لطف الله حکیم.

جملاتی از کلمه لطف

در و لعلش که بود آویزه گوش همی برد از دل و جان لطف آن هوش
یا رب مرا به چنگ بلا مبتلا مکن دست مرا ز دامن لطفت جدا مکن
کسان را بر در هر کس پناهی مرا بر درگه لطفش پناهست
لطفاً این مشکل را با ذکر نشانی اینترنتی به یک مدیر گزارش دهید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم