حقیقت و راستی به ویژگیای اشاره دارد که به اصل هر چیز مربوط میشود. واژه حقیقت از زبان عربی است. اگر به ریشههای واژگان این کلمه و واقعیت توجه کنیم، تفاوتهایی را مییابیم. ریشه این کلمه حق است که به معنای راستی و درستی میباشد، در حالی که ریشه کلمه واقعیت وَقَعَ به معنای روی دادن یا اتفاق افتادن است. همچنین این کلمه به ماهیت راست و صحیح اشاره دارد، در حالی که واقعیت به مجموعه رویدادهایی که جهان هستی را شکل میدهند، مربوط میشود. این واژه در ارتباط با واقعیت است و به معنای درستی است که با واقعیت خود سازگار است.
حقیقت
لغت نامه دهخدا
حقیقت. [ ح َقی ق َ ] ( ع اِ ) چیزی که بطور قطع و یقین ثابت است. حقیقت اسم است برای چیزی که در محل خود مستقر باشد. ( از تعریفات جرجانی ). تاء در حقیقت برای تأنیث نیست بلکه برای نقل از صفت به اسم است مانند تاء علامت.
- حقیقت شدن؛ ثابت شدن. محقق شدن. روشن و واضح و آشکار شدن: طاهر را آن سخن حقیقت شد. ( تاریخ سیستان ). پس مردمان را مرگ رسول ( ص ) حقیقت شد و غریو گریستن از آن جمع برخاست. ( مجمل التواریخ ). و صفت گرزش [ گرز مسعودبن محمود ] که بغزنین نهاده است، حقیقت میشود که آنچه از پیشینگان بازگفته اند چون... رستم... و دیگران متصور تواند بود. ( مجمل التواریخ ).
|| آنچه واجب شود برای مردم حمایت آن. ( منتهی الارب ). || راست. درست. حق. صحیح: حقیقت اینست که بازنمودیم. ( تاریخ بیهقی ص 494 ). پنجم صفر، نامه ای رسید دیگر، که آن خبر دروغ بود و حقیقت چنان بودکه سواری سیصدوپنجاه ترکمان بدان حدود بگذشته بودند. ( تاریخ بیهقی ص 515 )
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) راستی درستی. ۲ - ( اسم ) اصل هر چیز. ۳ - واقع امر مقابل مجاز. ۴ - کلمه ای که درم عنی اصلی خود استعمال شود مقابل مجاز. ۵ - ذات مقابل اعتبار حیثیات لاحقه. ۶ - نفس الامر مقابل فرض. ۷ - مقابل مفهوم چنانکه گویند: بصر داخل در مفهوم عمی است نه در حقیقت آن. ۸ - ظهور ذات حق بی حجاب تعینات. ۹ - جمع: حقائق ( حقایق ). یا حقیقت انسان. انسان کامل. یا حقیقت اول. موجود اول اول ما خلق. یا حقیقت جامعه. انسان کامل. یا حقیقت وجود. اصل وجود و مرتب. تاکد وجود است که ذات واجب تعالی است.
سید شاه ابن سید عرب شاه از علما و شعرای متاخر هندوستان