جلسه به عنوان یک رویداد مهم در دنیای کسب و کار و سازمانها، نقش بسزایی در ارتقاء ارتباطات و تصمیمگیریها دارد. این گردهماییها فرصتی را فراهم میآورند تا اعضای تیم و مدیران در یک فضای مشترک با یکدیگر تبادل نظر کنند و ایدههای خود را به اشتراک بگذارند. برگزاری آن میتواند به شکلهای مختلفی مانند نشستهای حضوری، ویدئو کنفرانس و یا حتی گفتگوی تلفنی انجام شود. هدف اصلی از برگزاری آن، بررسی مسائل کلیدی، حل مشکلات موجود و برنامهریزی برای آینده است. در این راستا، تهیه یک دستور جلسه منظم و دقیق میتواند به بهبود کارایی و اثربخشی جلسه کمک شایانی کند. همچنین، توجه به زمان و مدیریت درست آن در طول جلسه، از اهمیت بالایی برخوردار است. با ایجاد فضایی مناسب و تعامل سازنده، میتوان به نتایج مثبت و قابل قبولی دست یافت که در نهایت به پیشرفت سازمان کمک میکند.
جلسه
لغت نامه دهخدا
( جلسة ) جلسة. [ ج َ س َ ] ( ع مص، اِ ) یکبار نشستن. ( منتهی الارب ).
جلسة. [ ج ِ س َ ] ( ع اِ ) نوعی از نشست. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). هیأتی که جالس بر آن هیأت نشیند. ( از اقرب الموارد ).
جلسة. [ ج ُ ل َ س َ ] ( ع ص ) بسیار نشیننده. ( منتهی الارب ). کثیرالجلوس. ( اقرب الموارد ).
جلسه. [ ج َ ل َ س َ / س ِ ] ( از ع، اِ ) اجتماع جمعی از مردم برای انجام امری یا شنیدن نطقی با داشتن یک رئیس: امروز من در جلسه مجلس شورای ملی حاضر بودم. ( فرهنگ نظام ).
فرهنگ معین
(جَ لَ س ) [ ع. جلسة ] ۱ - (مص ل. ) نشستن. ۲ - (اِ. ) یک نشست، یک بار نشستن. ۳ - مجمع، انجمن. ج. جلسات.
فرهنگ عمید
۱. نشست برای رسیدگی و گفتگو دربارۀ امری.
۲. محلی که چنین نشستی در آن برگزار می شود.
فرهنگ فارسی
نشست، یک نشست، یکبارنشستن، برای گفتگوورسیدگی
( اسم ) هیات نشیننده ( جالس ).
بسیار نشیننده کثیر الجلوس
ویکی واژه
جمع: جلسات؛ نشست و گردهمایی گروهی به قصد پرداختن به کاری یا بررسی موضوعی.
جایی که چنین نشستی برپا میشود، یکبار نشستن.
مجمع، انجمن.