عاطفه

عاطفه

عاطفه یک نام دخترانه است که به معنای زن مهربان و خوش قلب می‌باشد. همچنین این واژه به معنای محبت، مهربانی، مهر و عطوفت نیز است که به نوعی نشان‌دهنده لطافت روحی و همدلی با دیگران می‌باشد.

بار معنایی

نام عاطفه به طور خاص به ویژگی‌های مثبت انسانی نظیر مهربانی، همدردی و عشق اشاره دارد. این نام به فرد احساس لطافت و محبت می‌دهد و می‌تواند نشان‌دهنده شخصیتی باشد که به دیگران اهمیت می‌دهد و در روابط خود با دیگران با محبت و احترام برخورد می‌کند.

ویژگی‌های شخصیتی

افرادی که نام عاطفه را دارند، به عنوان افرادی مهربان، دلسوز و حساس شناخته می‌شوند. این افراد ممکن است به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده و احساسات آن‌ها را درک کنند. همچنین، آن‌ها اغلب به کمک و نشان دادن محبت به دیگران تمایل دارند.

فرهنگ معین

(طِ فِ ) [ ع. عاطفة ] (اِ. ) مهر، محبت. نک عاطفت. ج. عواطف.

فرهنگ فارسی

مونث عاطف، شفقت، مهروعلاقه خویشی وقرابت
( اسم ) ۱ - مهربانی مهر محبت. ۲ - انفعال ( لذت و الم ) کمتر بوجه مجرد و بسیط خود باقی می ماند زیرا غالبا تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف قرار گرفته بشکل حالتی مرکب در می آید که به نام عاطفه خوانده می شود. عناصر تشکیل دهنده عاطفه گاهی به خوبی نمایان هستند یعنی معلوم است که فلان عاطفه از چه عناصری تشکیل گردیده است گاهی نمایان نیستند و عاطفه هیچ شباهتی به عناصر متشکله خود ندارد. از عواطف نوع اول بعضی از عناصری تشکیل شده اند که همگی به یک جهت توجه دارند مانند عشق که مرکب است از تمایل جسمانی و حس جمال و حس اجتماعی و مهر و تعجب و عزت نفس... و بعضی دیگر را عناصری درست کرده که به جهات مختلف متوجهند مانند حسد که عناصر مرکبه اش عبارتند از: تصور چیزی که شخص آن را مالک و متصرف است یا میل دارد متصرف شود بیم از دست دادن آن چیز یا ناتوانی در تحصیل و تصرف آن به تصور آوردن شخص یا چیزی که موجب این ناتوانی یا حرمان است. نمونه عواطف قسم دوم حس استقبال خطر است که از تصور چیزی مجهول و خطرناک و از لذت کشف حصول آن چیز ترکیب یافته است جمع عواطف.

فرهنگ اسم ها

اسم: عاطفه (دختر) (عربی) (تلفظ: ātefe) (فارسی: عاطِفه) (انگلیسی: atefe)
معنی: زن مهربان و خوش قلب، محبت، مهربانی، مهر، عطوفت، عربی محبت و مهربانی

فرهنگستان زبان و ادب

{affect} [روان شناسی] جنبۀ مشهود هیجانی ای که در برخی از حالات مرضی ممکن است با نوع و شدت هیجانی که بیان می شود، تناسب نداشته باشد

جملاتی از کلمه عاطفه

در هُرث، از روستاهای واسط در ۲۲ ژانویه ۱۱۰۸م/ ۷ جمادی‌الثانی ۵۰۱ق زاده شد. «با عاطفهٔ علوی و گرایشِ صوفی» پرورش یافت. در بغداد، ابوالفرج ابن جوزی را دیدار کرد؛ همچنین به بصره و موصل نیز رفت. بیشتر زندگی‌اش را در هُرث گذارند، و از آنجا مدیحه‌هایش را می‌نگاشت و به خلیفه می‌فرستاد. فنِّ تُرَسِّل او از این نامه‌ها برخاسته است. گویند مدتی بسیار زندانی بوده است. ابن معلم واسطی در ۲ ژوئن ۱۱۹۶م/ ۴ رجب ۵۹۲ق در هُرث درگذشت.
بعضی از ادیان نیز فراعقلی اند، یعنی بخش‌هایی از آن مستقل از عقل و بر مبنای عشق و عاطفه و احساسات و اعتقاداتی مبنی بر این امور اند و حتی گاهی بر پایه اعتقاداتی ناشی از تقلید از پدران قبیله و فامیل و اطرافیان است.
هکشایلد در پی آن است که نقش اساسی عاطفه و کار مدیریت آن را که شکل پرداختی آن را «کار عاطفی» می‌نامد، نمایان سازد. برای او، بیان و مدیریت احساسات فرآیندهای اجتماعی است. آنچه مردم احساس می‌کنند و ابراز می‌کنند به هنجارهای اجتماعی، طبقه‌بندی و موقعیت اجتماعی فرد و عوامل فرهنگی بستگی دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم