خبیث

کلمه خبیث به معنای پلید است. در مورد این واژه در زمینه غذاها و نوشیدنی‌ها بحث شده است. در مورد این مفهوم، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی بر این باورند که در شرع تعریفی برای آن ارائه نشده و آنچه در لغت درباره آن آمده، مورد نظر شارع مقدس نیست. همچنین، نگاه عرفی به این مفهوم نیز چندان منظم نیست. با این حال، می‌توان گفت که خبیث به معنای چیزی است که طبع اکثر شهروندان - نه بادیه‌نشینان - از آن نفرت دارد. برخی آن را به این شکل تعریف کرده‌اند: چیزی که انسان با ذات و طبع سالم خود از آن بیزار است؛ چه شهرنشین باشد و چه بادیه‌نشین، چه عرب باشد و چه عجم، چه در زمان وفور و فراوانی باشد و چه در زمان قحطی. بنابراین، تفاوت‌های زمانی، مکانی و انسانی در این مفهوم تأثیرگذار نیستند، مانند مدفوع انسان و حیوانات حرام‌گوشت، چرک بدن و آنچه از استفراغ از دهان خارج می‌شود. خوردن و نوشیدن چیزهای خبیث حرام است. اگر خبیث بودن چیزی مشکوک باشد، اصل حلیت و اباحه در آن جاری است و حکم به حلال بودن خوردن یا نوشیدن آن صادر می‌شود.

لغت نامه دهخدا

خبیث. [ خ َ ] ( ع ص ) پلید. ناپاک.ضد طیب. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( متن اللغة ). ج، خُبُث، خُبَثاء، اَخباث، خَبَثَه،خَبیثون. جج، اخابیث: قل لایستوی الخبیث والطیب ولو اعجبک کثرة الخبیث. ( قرآن 100/5 ). ماکان اﷲ لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیزالخبیث من الطیب. ( قرآن 179/3 ). || آنکه یاران بدداشته باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || مَرید. مارِد. ( یادداشت بخط مؤلف ). || نامرغوب. مقابل جید و سلیم. ( یادداشت بخط مؤلف ). بنابرقول تهانوی بنقل از شارح مصابیح در اول کتاب بیع خبیث برای ردیی از خواسته و مال نیزاستعمال شده آنجا که می فرماید «ولاتیمموا الخبیث منه تنفقون » یعنی مال و خواسته ای که ردیی وی است انفاق نکنید. رجوع به «کشاف اصطلاحات الفنون » شود. || هرچیز حرام مانند زنا. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). در شرح مصابیح در اول کتاب بیع آمده: خبیث در اصل هر چیزی را گویند که بواسطه ردائتش آنرا مکروه و ناپسند شمارند و در حرام نیز استعمال شده بواسطه آنکه شارع آنرا ردیی و مکروه شمرده چنانچه لفظ طیب را برای حلال استعمال کرده و فرموده: ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب. ( قرآن 2/4 ). یعنی حرام را بجای حلال بکار نبرید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || هر چیز پلید. ج، خَبائث. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). قبیح. زشت

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - پلید، ناپاک. ۲ - بد سیرت. ج. خبثاء.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - پلید نجس ناپاک مقابل طیب. ۲ - زشت سیرت بد فطرت بد نیت. جمع: اخباث خبثائ خبثه.

جملاتی از کلمه خبیث

صد کس از گرگین همه گرگین شوند خاصه این گر خبیث ناپسند
پنجمین گردنش بزن که خبیث به قضای بد آرزومند است