خاور

خاور در زبان فارسی به معنای مشرق است و به طور خاص به سمت جغرافیایی شرق اشاره دارد. این واژه در متون ادبی، جغرافیایی و فرهنگی به کار می‌رود و در برخی زمینه‌ها می‌تواند معانی خاص‌تری نیز داشته باشد.

جغرافیا: 

این واژه به معنای شرق است که یکی از چهار جهت اصلی (شمال، جنوب، شرق و غرب) می‌باشد و در نقشه‌ها به عنوان یکی از نقاط مرجع برای تعیین موقعیت‌ها و مسیرها به کار می‌رود. از آنجایی که خورشید هر روز از سمت شرق طلوع می‌کند. این پدیده طبیعی باعث شده است که شرق به عنوان سمتی شناخته شود که نور و روشنی به آن می‌تابد. به همین دلیل، در بسیاری از فرهنگ‌ها و سنت‌ها، شرق به عنوان نماد آغاز و زندگی جدید در نظر گرفته می‌شود.

استفاده در ادبیات: 

در شعر و ادبیات فارسی، این واژه به عنوان یک نماد برای روشنایی، عشق و زندگی به کار می‌رود و به کمک این نماد، شاعران و نویسندگان می‌توانند احساسات و ایده‌های خود را به شکل زیبا و عمیق‌تری بیان کنند.

خاورمیانه: 

در برخی از متون، این واژه به عنوان بخشی از اصطلاح خاورمیانه به کار می‌رود که به منطقه‌ای جغرافیایی اشاره دارد که شامل کشورهای واقع در شرق مدیترانه و بخش‌هایی از آسیا و شمال آفریقا می‌شود.

استفاده در نام‌گذاری: 

خاور به عنوان یک اسم دخترانه در زبان فارسی، نماد آغاز یک روز جدید و فرصت‌های نو است. این نام با زیبایی و روشنی خورشید در ارتباط است و می‌تواند نمایانگر روحیه مثبت و انرژی زندگی باشد.

لغت نامه دهخدا

خاور. [ وَ ] ( اِ ) به معنی باختر است که مشرق باشد. ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرای ناصری ) ( غیاث اللغات )

فرهنگ معین

(وَ ) (اِ. ) ۱ - مغرب. ۲ - مشرق.

فرهنگ عمید

۱. جای برآمدن آفتاب، مشرق: خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده / ز مشرق ها به مغرب ها، ز «خاورها» به خاورها (منوچهری: ۳ ).
۲. [قدیمی] مغرب: مهر دیدم بامدادن چون بتافت / از خراسان سوی خاور میشتافت (رودکی: ۵۳۲ ).
* خاور دور: (جغرافیا ) کشورهای شرقی آسیا.
* خاورمیانه: (جغرافیا ) کشورهای جنوب غربی آسیا.
* خاور نزدیک: (جغرافیا ) کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبه جزیرۀ عربستان.
بوتۀ خار: یکی تاجور خود به لشکر نماند / بر آن بوم وبر خاک و خاور نماند (فردوسی: ۷/۱۳۳ ).

فرهنگ فارسی

مشرق، جای بر آمدن آفتاب، درقدیم مغرب هم میگفتند
( اسم ) ۱ - گیاهی که دارای شاخه های باریک و نوک تیز و خراشنده است شوک. ۲ - هر یک از سیخهای نوک تیز شاخه های درختان تیغ درخت. ۳ - هر چیز نوک تیز و خراشنده. ۴ - هر یک از تیغ های مهر. گردن.
مورچه است که مور کوچک باشد.

فرهنگ اسم ها

اسم: خاور (دختر) (فارسی) (تلفظ: xāvar) (فارسی: خاور) (انگلیسی: khavar)
معنی: مشرق، ( مخففِ خاوران ) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است

ویکی واژه

مشرق، سمتی که خورشید از آن طرف بر‌می‌آید. خاور از دو بخش خا - ور تشکیل شده و بخش اول آن مبهم است اما وَر به معنی مرز، محدوده، یا سرزمین در زبان‌معیار باستان بوده‌است.
در شاهنامه خاور تحت عنوان کشور همراه روم در زمان فریدون آمده و فریدون هنگام تقسیم جهان، روم و خاور را به سلم تفویض نمود. نخستین به سلم اندرون بنگرید..... همه روم و خاور مر او را سزید

جملاتی از کلمه خاور

شد سیه روز جهان، از لکهٔ سرمایه‌داری باید از خون شُست یکسر باختر تا خاوران را

زاغ شب از باختر نهان شد چون دید کآمد باز سپید صبح ز خاور
در سال ۲۰۱۰، بین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ لوح و نیز قطعاتی از آنها که متعلق به ۱۵ تا ۱۸ هزار سند هستند در مؤسسه خاورشناسی باقی‌مانده‌اند. شمارگان اصلی این الواح در زمان خود احتمالاً بیش از ۱۰۰۰۰۰ لوح عیلامی بوده‌اند که مقدار باقی‌ماندهٔ سالم آنها امروزه تنها به زحمت به ۵ درصد بایگانی اصلی هخامنشیان می‌رسد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم