حاشا در زبان فارسی به معنای انکار و رد کردن یک واقعیت یا حقیقت خاص است. این واژه در مواقعی به کار میرود که فردی به طور قاطع چیزی را نپذیرد یا وجود آن را نفی کند. در واقع، حاشا نشاندهنده نوعی مقاومت در برابر پذیرش واقعیتها است و معمولاً در موقعیتهای حساس و بحثبرانگیز به کار میرود. این مفهوم میتواند در گفتگوهای اجتماعی، سیاسی و حتی در روابط شخصی مورد استفاده قرار گیرد. به بیان دیگر، حاشا به ما یادآوری میکند که گاهی افراد به دلایل مختلف، از جمله ترس یا حفظ آبرو، تمایل دارند واقعیتها را نادیده بگیرند یا انکار کنند. این عمل میتواند عواقب جدی برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد، زیرا نادیدهگرفتن حقایق میتواند به مشکلات بزرگتری منجر شود. بنابراین، درک مفهوم حاشا و استفاده صحیح از آن میتواند به ما در تحلیل بهتر روابط انسانی و اجتماعی کمک کند.
حاشا
لغت نامه دهخدا
حاشا. ( ع ق ) حاش َ. حشی. کلمه ای است که افاده تنزیه و برأت کند، و آن را در مقام انکار نیز استعمال کنند. صاحب غنیة الطالب گوید: کلمة للتنزیه نحو حاشاللّه، ای تذکر لتنزیه المولی تعالی ابتداء وتنزیه من یراد تنزیهه بعد ذلک و ذلک انهم اذا ارادوا تنزیه شخص عن امر قدموا علیه تنزیه المولی جل و علافکانهم یقولون تنزه المولی عن ان یوجد هذاالامر فی هذا الشخص و فیه من المبالغة مالا یخفی. و با تنوین نیز آمده است، و حاشاًللّه، چون براءةً للّه گفته اند،وابن مسعود آن را حاشااﷲ، چون معاذ اﷲ، بحالت. اضافه، خوانده است، و هر گاه حاشا بدین معنی باشد حاش َ لک، که تنزیه مخاطب است گفته نمیشود ولی حاش َ لِلّه، بمعنی معاذاﷲ، استعمال میشود. دور باد. پاک باد. دورا. پرگست. پرگس. هرگز. ابداً. حاشا و کلا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* حاشا کردن: (مصدر متعدی ) انکار کردن.
فرهنگ فارسی
جمله سازی با حاشا
حاشا به زیر محمل ما کی رود سبک پی برد ناقه هم که گرانبار میرویم
ز حلق و مشت، نوری وتماشا خدایا توبه حاشا
عقل در این واقعه حاشا کند عشق نه حاشا که تماشا کند