جمال به معنای زیبایی و خوشصورتی است و در زبان فارسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد. این واژه میتواند به ویژگیهای ظاهری فرد یا حتی به زیباییهای طبیعی اطلاق شود. در فرهنگ و هنر ایرانی، جمال به عنوان یک صفت برجسته مورد توجه قرار گرفته و در اشعار و ادبیات نیز به وفور دیده میشود. استفاده از این کلمه به نوعی نشاندهنده اهمیت زیبایی در زندگی انسانها و تأثیر آن بر احساسات و روابط اجتماعی است. در واقع، جمال نه تنها به ظواهر بلکه به جذابیتهای درونی و روحی نیز اشاره دارد و میتواند در هنر و فلسفه به عنوان یک مفهوم عمیق مورد بررسی قرار گیرد.
جمال
لغت نامه دهخدا
جمال. [ ج َ ] ( ع مص ) خوب صورت و نیکوسیرت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زیبا بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص ) نیکویی. ( مهذب الاسماء ). زیب. زیبایی. ( نصاب ). خوبی صورت و سیرت. ( منتهی الارب ) ( کشاف اصطلاحات الفنون از منتخب ). خوش صورتی. زیبائی. ( فرهنگ فارسی معین ). اورنگ. افژنگ. ( یادداشت مؤلف )
فرهنگ معین
(جَ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) زیبا بودن. ۲ - (اِمص. ) زیبایی.
(جَ مّ ) [ ع. ] (ص. ) شتربان، ساربان.
فرهنگ عمید
۱. زیبایی، نیکوصورتی، حسن صورت، خوشگلی.
۲. [قدیمی، مجاز] مایۀ زیبایی.
شتردار، شتربان، ساربان.
شتران.
فرهنگ فارسی
عبد الناصر
( اسم ) جمع جمل شتران.
مخلد بن مالک رازی مکنی بابو جعفر از محدثانی است که به نیشابور اقامت کرد وی از یحیی قطان روایت دارد و از او حسن بن سفیان روایت کند.
فرهنگ اسم ها
اسم: جمال (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: jamāl) (فارسی: جمال) (انگلیسی: jamal)
معنی: زیبایی، مایه ی زیبایی و زینت بخش، جلوه های الطاف خداوندی
دانشنامه عمومی
جمال (تونس). جمال ( به عربی: جمال ) شهری در استان المنستیر کشور تونس است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۰۴ میلادی ۴۱٫۷۸۶ نفر بوده است.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی جَمَالٌ: زینت - حسن منظر- زیبایی
معنی أَتْرَابٌ: همسانان -اقران (همسران بهشتی همتای شوهران خویشند، نه از جهت سن با آنان اختلاف دارند، و نه از جهت جمال.ممکن هم هست مراد از اقران این باشد که مثل شوهران خویشند، هر قدر شوهران نور و بهائشان بیشتر شود، از حسن و جمال همسران بهشتیشان نیزبیشتر میگردد )...
معنی رِیشاً: لباسی فاخر و گران که مایه زینت وجمال است -پوشش زاید بر مقدار حاجت و باعث زینت و جمال
معنی فُرُشٍ: بسترها (جمع فراش و چون این کلمه به عنوان کنایه از همسر و زن نیز به کار می رود برخی مراد ازعبارت " فرش مرفوعه " را زنان ارجمندی دانستهاند که در عقل و جمال و کمال قدر و منزلتی بلند دارند )
ریشه کلمه:
جمل (۱۱ بار)
زیبائی کثیر. (مفردات) طبرسی خوش منظری و زینت گفته است شما را در چهار پایان آنگاه که از چراگاه بر میگردانید و آنگاه که به چراگاه میفرستید زیبائی و خوشمنظری هست. جمیل و جمال (بر وزن طلّاب) برای مزید زیبائی است (مفردات) خویشتن داری نیکوست صبر کن صبری نیکو.
جمله سازی با جمال
💡 در عشق به بین جمال مقصود عشق آینه خداست ای فیض
💡 ورنه برو و بنگر از دیدهٔ روحانی در باغ جمال او زلف و زنخ و غبغب