جرب

جرب

جَرَب، که به فارسی گَری نامیده می‌شود، یک بیماری انگلی خارش‌دار است که ناشی از نوعی بندپای متعلق به گروه هیره‌ها به نام هیره خارشی می‌باشد. این بیماری همچنین به نام‌های گال، خارِشَک یا خارشتَک شناخته می‌شود. این واژه به فتح جیم و را به معنای نوعی بیماری پوستی است و در متون مربوط به حج نیز به آن اشاره شده است. در لغت نیز به معنای گال و خارش است. این بیماری نوعی عفونت پوستی مسری است که به دلیل رشد انگل خاصی در نواحی مرطوب پوست، مانند کشاله ران، ایجاد می‌شود و باعث خارش شدید می‌گردد. بر اساس برخی اقوال، در موارد ضروری مانند خاراندن بدن برای مبتلایان به آن، که ممکن است منجر به خروج خون شود، استثنائاتی برای محرم وجود دارد. همچنین، حیوانی که به این بیماری مبتلا باشد. جربا نمی‌تواند به عنوان قربانی در مراسم حج مورد استفاده قرار گیرد.

لغت نامه دهخدا

جرب. [ ج َ رَ ] ( ع مص ) گرگین شدن. ( منتهی الارب ). به مرض جرب مبتلا شدن. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( متن اللغة ). || گرگین شدن شتران. || ویران شدن زمین. ( از متن اللغة ) ( از منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ). || ( اِ ) عیب و نقص. ( متن اللغة ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || زنگ شمشیر. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( متن اللغة ). || خشونتی که داخل پلک عارض شود و بدان آب از چشم روان باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). زنگ مانندی داخل پلک که بدان آب از چشم روان باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از متن اللغة ). || گر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مرض خارش. ( غیاث اللغات از کشف و منتخب و بحر الجواهر ). گرگنی. ( دستور اللغة ). مرضی است معروف که آن را گری، گرگنی، خارش، حکه و گال گویند. و آن دانه های کوچکی است که در آغاز سرخ رنگ باشد و با خارش سخت عارض بدن میشود و گاه باشد که چرک کند و آن دو نوع است جرب تر و جرب خشک. و جرب چشم بیمار که بر پلک عارض گردد و بر چهار گونه است و هر چهار قسم ریزش اشک همراه دارد و جرب کلیه دانه های کوچکی است که عارض کلیه میشود و فرق جرب با حکه آن است که مرض حکه چنانکه در آقسرایی ذکر شده فاقد دانه های ریز است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) ( بحر الجواهر ): گفت هفت سال است تا مرا جرب است یعنی گر خویشتن را نخاریدم. ( مجمل التواریخ ). رجوع به گال و گر و گری شود.

فرهنگ معین

(جُ رَ ) (اِ. ) دُرّاج، پرنده ای است شبیه کبک.
(جَ رَ ) [ ع. ] (اِ. ) نک گری.

فرهنگ عمید

نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش های بسیار ریز روی پوست می شود. انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ هایی ایجاد می کند، پریون، گری، گال.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پرنده ایست صحرایی شبیه بخروس دراج.
گروهی که به دزدی و راهزنی تن در میدادند و بنام مخالیف الجرب یعنی مخالیف جرب دار نامیده میشدند.

دانشنامه عمومی

جَرَب ( به انگلیسی: Scabies ) یا به فارسی گَری یک بیماری انگلی خارش دار و عامل آن بندپایی از گروه هیره ها به نام هیره خارشی است. به این بیماری گال، خارِشَک یا خارشتَک هم گفته می شود. هیره های خارشی موجوداتی شبیه کنه اما بسیار کوچک تر و میکروسکوپی و ماده های آن ها با طولی در حدود ۰٫۴۵ تا ۰٫۳ میلی متر هستند. مایت ( mite ) یا هیره عامل بیماری گال، بنام سارکوپت اسکیبی ( sarcopt scabie ) نوع انسانی است که هشت پا دارد. نوع جانوری باعث گال نمی گردد و جانوران نقشی در انتقال گال ندارند. مایت توسط چشم دیده نمی شود و تنها در لایه اپیدرم یعنی سطحی ترین لایه پوست زندگی می کند و طول عمر آن ۳۰ روز است. انواع ماده مایت روزانه تا ۹۰ تخم می گذارند که در عرض ۱۰ روز بالغ می شوند و از این رو افراد بالغ مبتلا به گال به طور متوسط حداکثر ۱۰۰ مایت بالغ در پوست خود دارند.

جملاتی از کلمه جرب

شاه جهانگیر سنجربن ملک شاه آن‌که به دولت شدست بر ملکان شاه
عرفی به ره تجربه زین پس بنشینند محنت زده را واقعه ی پیش کفاف است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم