واژه تی تی به طور کلی در زبان فارسی به عنوان یک اصطلاح غیررسمی و محاورهای به کار میرود و ممکن است معانی متفاوتی را منتقل کند. کلمه تی تی به دو شکل نوشتاری قابل استفاده است. شما میتوانید آن را به طور کامل به کار ببرید یا به عنوان یک اصطلاح غیررسمی استفاده کنید. در متون رسمیتر، بهتر است از معادلهای مناسبتری بهره ببرید. این واژه ممکن است در زمینههای مختلفی مانند مکالمات غیررسمی یا بین دوستان به کار رود و میتوان آن را در دیالوگها یا مکاتبات غیررسمی به کار گرفت. اگر قصد دارید از این کلمه در اشکال مختلف بهره ببرید، به کلمات و عبارات همخانواده آن دقت کنید. به عنوان نمونه، میتوانید از واژههایی با حس و معنای مشابه مانند دوست، رفیق و غیره استفاده کنید. زمانی که از این کلمه استفاده میکنید، لحن و هدف شما نیز اهمیت دارد. این واژه معمولاً در زمینههای عاطفی و دوستانه به کار میرود و در گفتگوهای صمیمی مناسبتر است. در زبان فارسی، تی تی به معنای کوچک است و معمولاً برای توصیف اشیاء یا موجودات ریز به کار میرود. همچنین تی تی به خمیری اطلاق میشود که به شکل پرندگان و سایر حیوانات درست شده و برای خوشحال کردن کودکان پخته و به آنها داده میشود.
تی تی
لغت نامه دهخدا
تی تی. ( اِ ) آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ):
فخر رازی آرد را لیتی کند
از برای طفلکان تی تی کند.مولوی ( از فرهنگ رشیدی ). || زبان کودکانه. سخن گویی همچون کودکان. ( فرهنگ فارسی معین ). الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی:
ور نباشد گوش تی تی می کند
خویشتن را گنگ گیتی می کند.مولوی ( مثنوی چ خاور ص 34 ).بهر طفلی نو، پدر تی تی کند
گرچه عقلش هندسه گیتی کند.مولوی ( مثنوی ایضاً ص 129 ).|| کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه. ( غیاث اللغات ). || در زبانی «؟» از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || زنان پادشاهان گیلان را گویند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). لقب زنان پادشاهان گیلان. ( فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ).
تی تی. [ ت َ ت َ ] ( اِ صوت ) لفظی است که مطربان هنگام رقص گویند چنانکه رقاصان هند تاتاتهیئی گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
تی تی. ( ق ) ( عامیانه ) بزودی و شتابان. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سخن گفتن مانند کودکان: بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسهٴ گیتی کند (مولوی: ۳۱۵ ).
۳. هرنوع کلوچه و مانند آن که از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند.
فرهنگ فارسی
بزودی و شتابان
فرهنگ اسم ها
معنی: گیلکی شکوفه