تنگبار

این کلمه در زبان فارسی دارای معانی خاصی است که به ویژه در متون ادبی، عرفانی و مذهبی به کار می‌رود.

تعریف و معنا:

تنگبار به معنای درگاه و بارگاه شاه و امیری است که ورود به آن به دلیل شرایط خاص یا محدودیت‌ها دشوار است.

کاربرد در ادبیات و عرفان:

در متون عرفانی و ادبی، تنگبار به معنای سختی و دشواری در ورود به مقام‌های عالی معنوی یا الهی به کار می‌رود. سالکان و عارفان در تلاشند تا به درگاه الهی (باریتعالی) نزدیک شوند، اما این نزدیک شدن به دلیل محدودیت‌های وجودی و انسانی دشوار است.

معنای عرفانی:

در این زمینه، تنگبار به معنای جایی است که گنجایش هیچ چیز را ندارد، نه از طریق وجود و نه از راه تعقل. این مفهوم به وحدت حقیقی و بی‌نهایت بودن خداوند اشاره دارد. به عبارت دیگر، در این مقام، هیچ‌چیز نمی‌تواند وجود داشته باشد، زیرا خداوند از هر محدودیتی فراتر است.

صعب العبور:

تنگبار همچنین به معنای صعب العبور است، به این معنا که ورود به این مقام یا درگاه به دلیل موانع و دشواری‌ها بسیار سخت است. این دشواری می‌تواند به دلیل نیاز به پاکی روح، فهم عمیق و رهایی از تعلقات دنیوی باشد.

نام‌های باری تعالی:

در برخی متون، این کلمه به عنوان یکی از نام‌های خداوند (باری تعالی) ذکر می‌شود. این نام به ویژگی‌های خاص خداوند اشاره دارد، از جمله عدم محدودیت و بی‌نهایتی که در مقام الهی وجود دارد.

لغت نامه دهخدا

تنگبار. [ ت َ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) به اصطلاح سالکان، حضرت باریتعالی است به اعتبار وحدت حقیقی که آنجا گنجایش هیچ چیز نیست، نه از طریق وجود و نه از راه تعقل. ( برهان ). به اصطلاح سالکان، کنایه از وحدت حقیقی است که آنجا گنجایش هیچ چیز نیست. ( آنندراج )

فرهنگ معین

(تَ ) (ص مر. ) ۱ - کسی که هیچ کس را نزد خود نپذیرد. ۲ - صعب العبور.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] آستان و درگاهی که بار یافتن در آن دشوار باشد: دل شه در آن مجلس تنگ بار / به ابرو فراخی درآمد به کار (نظامی۶: ۱۰۷۹ ).
۲. [مجاز] ویژگی کسی که هیچ کس را نزد خود بار ندهد و راه یافتن به او ممکن نباشد.
۳. (اسم ) از نام های باری تعالی.

فرهنگ فارسی

آستان درگاهی که باریافتن در آن دشوارباشد
۱- ( اسم ) درگاه و بارگاه شاه و امیری که باریافتن در آن دشوار باشد. ۲ - ( صفت ) کسی که به هیچکس اجاز. ورود نزد خود ندهد. ۳ - ( اسم ) خدا باری تعالی.
باصطلاح سالکان حضرت باریتعالی است باعتبار وحدت حقیقی که آنجا گنجایش هیچ چیز نیست. نه از طریق وجود و نه از راه تعقل.

ویکی واژه

کسی که هیچ کس را نزد خود نپذیرد.
صعب العبور.

جمله سازی با تنگبار

💡 دل شه در آن مجلس تنگبار به ابرو فراخی درآمد به کار

💡 عروس حصاری چو دید آن حصار بلرزید از آن درگه تنگبار

💡 چشمت ز تیغ حاجبان بس تنگبار افتاده است باری نمی‌آید کسی در چشم شوخ شنگ تو