تله

تله

تله به معنای دام، کاری مخفیانه و فریبکارانه است. به طور کلی این واژه به مواردی اشاره دارد که به طریقی برای گول زدن یا تقلب کردن انجام می‌شود. انواع تله وجود دارد از جمله: تله های زنده گیر، تله چسبی، تله طورهای نامرئی و…

  • ناگه تله ای بدید در دشت با قامت گوژ و پشت وارون
  • پیش روباه مینهی دنبه می‌خروشی که: «تله می‌جنبه»
  • تله جست برگردن دنبه زود شده ماتم گرگ و روباه سود

لغت نامه دهخدا

( تلة ) تلة. [ ت ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) کوزه ای از پوست طلع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مشربه ای از غلاف طلع. ( ناظم الاطباء ). || یک بار افتادن، مصدر است برای مرة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تلة. [ ت ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) هیئت افتادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). هیئت ریختن و افتادن. نوع ریختن و افتادن. ( ناظم الاطباء ). || تری. || کاهلی. || حالت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): هو بتلة سوء؛ اودر حالت بدی می باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
تله. [ ت َ ل َ / ل ِ / ت َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مطلق آنچه جانور در آن به قید درآید. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه جانور در آن به قید درآید چه پرنده و چه درنده. ( انجمن آرا ). چیزی باشد به شکل قفس که بدان شکار جانوران کنند و آن غیر دام است و از اقسام آن یکی آن است که جانوری در قفس انداخته، به همان قفس جانور دیگرشکار کنند... ( آنندراج ). در ترکی بمعنی نوعی از دام صیادان طیور، از برهان و سراج و در مصطلحات نوشته که تله به فتحتین چیزی است که آن را به خاک پنهان کرده بدان جانوران را شکار کنند سوای دام و در چراغ هدایت بالفتح و تشدید و تخفیف، حلقه های موی دم اسپ که بدان طیور را شکار کنند. ( غیاث اللغات ). دام باشد از هر نوعی. ( اوبهی ). دام. ( شرفنامه منیری ). آلتی از چوب و طناب کرده برای بدام افتادن خرس و تشی و روباه و مانند آن.

فرهنگ معین

(تَ لِ ) (اِ. ) دام، ابزاری برای گرفتن حیوانات.

فرهنگ عمید

۱. اسبابی که برای به دام انداختن جانوران به کار می برند: تلهٴ موش گیری.
۲. [مجاز] نیرنگ.
۱. پله.
۲. پایۀ نردبان.
۳. زر اندوخته.

فرهنگ فارسی

دام، اسبابی که برای بدام انداختن جانوران بکار، میبرند، پله، پایه نردبان، زراندوخته
( اسم ) ۱ - دامی که برای جانوران نهند. ۲ - جایی که چاروارا در آن بندند. ۳ - اتویی که بر جامه و امثال آن کشند.
کوزه از پوست طلع. مشربه از غلاف طلع.

دانشنامه عمومی

تله ( به انگلیسی: Trap ) یا دام یا جال٬ ابزاری است که برای شکار جانوران از راه به دام انداختن به کار برده می شود. تله موش و تور ماهی گیری از انواع رایج دام ها به شمار می روند. 
برخی دام ها به صورت توری های بلندی هستند که پرده وار در مسیر پرندگان مهاجر برای زنده گیری آن ها نصب می شود، به این گونه دام ها، دام هوایی گفته می شود. پایه های چوبی یا فلزی نصب دام هوایی را «عَلَمَک» می گویند. واحد شمارش دام هوایی نیز «رشته» است. 
تله (فیلم ۱۹۶۲). تله ( おとし穴, Otoshiana؟ ) موسوم به کاشی و بچه ها، فیلمی ژاپنی به کارگردانی تشیگاهار هیروشی، و نویسندگی کوبو آبه است. این فیلم اولین فیلم بلند تشیگاهارا است، همچنین اولین فیلم او از چهار فیلم اوست که با همکاری آبه ساخته است. از دیگر همکاری های او با آبه فیلم های زن در ریگ روان، چهرهٔ دیگری، و نقشهٔ تباه شده است. بر خلاف باقی این فیلم ها که بر اساس رمان های آبه است، فیلم تله در اصل یک نمایش تلویزیونی به نام برزخ ( Rengoku ) بود. این فیلم همچنین در مجموعه کرایتریون قرار گرفته است. 
 

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی طَلْحٍ: میوه یا درخت موز (برخی هم گفته اند درختی است که سایهای خنک و مرطوب دارد. یا درخت ام غیلان است، که شکوفههایی خوشبو دارد)
ریشه کلمه:
تلل (۱ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
مکان مرتفع (تپّه) گویند «تَلَّهُ» یعنی او را به تپّه ساقط کرد، چون ابراهیم و پسرش به امر خدا تسلیم شدند و او را به پیشانی در تلّ انداخت، (خوابانید). راغب گوید اصل تلّ به معنی مکان مرتفع است «تله للجبین» یعنی او را بر تلّ انداخت مثل «تَرَبَّهُ» به معنای او را به خاک انداخت. ولی مجمع البیان و قاموس و اقرب الموارد معنای اوّلی آن را به خاک انداختن گفته‏اند، بنابراین معنی «تلّه للجبین» این است که او را به پیشانی در زمین انداخت، یا گذاشت دیگر در تلّ خوابانید، معنی نمی‏دهد. در صحاح گفته: «تلّه للجبین» یعنی او را به زمین انداخت طبرسی فرموده «تلّه للجبین» یعنی او را بر پیشانی خواباند. پس معنای مصدری آن انداختن و ساقط کردن و بر زمین زدن است و نیز تلّ آمده و جمع آن تلال است.

ویکی واژه

[tæle]، /تَلِه/
trappola
tranello
دام، ابزاری برای گرفتن حیوانات.
چیزی که جانوران فریب خورده بدان دچار شوند. دام.

جملاتی از کلمه تله

سطوح مقبره شامل تله‌ها، حیوانات خطرناک، نگهبانان آزتک و سایر خطرات است. مجهز به قمه، تپانچه و دینامیت، هدف بازیابی یک بت یشم و فرار است.
سخن بسیار است و شیون بی شمار، ولی به پاس درویشی نگریم و به کیش دل ریشان نمویم. گله سازی کاریله گردان ده دله است و گله تازی شیوه گرگان بی تله، مهر و پیوند و پیمان و سوگند خود را بر این چار رشته گوهر که شرم رشته پروین و اختر است و رشک بسته نسرین، کوتاه کردم و از درد دل و جان مستمندت آگاه، بیت:
هر چینت از مشکین کله دارد کلیمی در تله هر بوست از لب حامله دارد مسیحی در شکم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم