تصاحب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) صاحب شدندر تصرف خود آوردن. ۲- دست انداختن. ۳- ( اسم ) تصرف. ۴- دست اندازی. یا تصاحب دختر یا زنی. با او آرمیدن بر او دست یافتن.
ویکی واژه
جمله سازی با تصاحب
یک ماهیگیر یونانی، شاهزادهای آتلانتیسی را به زادگاهش باز میگرداند. پادشاه تحت کنترل جادوگری شرور است که میخواهد از قدرت آتلانتیس برای تصاحب دنیا استفاده کند...
هوهانس سمبات، با کمک گرجیها، سپاهی فراهم آورد و توانست طی نبردهایی بر لشکریان ابوالاسور پیروز شود، اما پس از مدتی به سختی بیمار شد و سرانجام در اواخر ۱۰۴۱ میلادی درگذشت و از آنجا که جانشینی برای خود تعیین نکرده بود، با مرگ وی، جنگهای داخلی در ارمنستان، به قصد تصاحب قدرت، میان زمینداران بزرگ و فرماندهان نظامی قدرتمند آغاز شد.
در اواسط ۱۹۵۷ قدرتهای غربی نگران تصاحب کمونیستی سوریه بودند. سوریه دارای یک حزب کمونیست بسیار سازماندهی شده بود و فرمانده ارتش جدید عفیف البزری به کمونیستها نزدیک بود. تلاش بیشتر سوریه برای اتحاد موجب بحران سیاسی در سال ۱۹۵۷ شد.
این الماس توسط نادرشاه افشار پس از حمله به هند تصاحب و پس از قتل او ناپدید شد. در سال ۱۹۶۵ تیمی کانادایی از موزه سلطنتی اونتاریو که پژوهشی بر روی جواهرات ملی ایران را هدایت میکردند به این نتیجه رسیدند که دو الماس دریای نور (قطعه بزرگتر) و نورالعین (کوچکتر) ممکن است بخشی از الماس لوح بزرگ باشند که پس از تراش به این دو الماس تبدیل شدهاند.
شرکت جیتیای در سال ۱۹۱۸ تأسیس شد و در ۱۹۳۶ توسط شرکت بل سیستم تصاحب گردید. جیتیای در فاصله سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۸۲ بزرگترین شرکت تلفن ایالات متحده آمریکا بود. شرکت جیتیای سرانجام در سال ۲۰۰۰ در پی خریداری توسط ورایزن کامیونیکیشنز، در این شرکت ادغام گردید.