تسلیم شدن

تسلیم شدن به معنای پذیرش شرایط، وضعیت‌ها یا خواسته‌های دیگران است. این مفهوم می‌تواند شامل پذیرش واقعیت‌ها، واگذاری مسئولیت‌ها یا تن دادن به خواسته‌های تحمیلی باشد. در زمینه دینی، تسلیم به اراده خداوند و پذیرش خواسته‌های او به عنوان یک فضیلت اخلاقی و معنوی شناخته می‌شود. در ادامه به جنبه‌های مختلف تسلیم شدن می‌پردازیم: این مفهوم می‌تواند به معنای پذیرش واقعیت‌ها و شرایطی باشد که از کنترل فرد خارج است. در برخی موارد، تسلیم به معنای واگذاری مسئولیت‌ها یا اختیارات به دیگران است. در متون دینی، تسلیم به اراده خداوند به عنوان یک فضیلت مطرح می‌شود. در این زمینه، تسلیم می‌تواند به معنای پذیرش قدرت یا تصمیمات دیگران باشد، به ویژه در شرایطی که تحت فشار قرار داریم. از دیدگاه عرفانی، تسلیم شدن می‌تواند به معنای پذیرش توانایی‌ها و ندای درونی فرد باشد که به آرامش و رضایت درونی منجر می‌شود. به طور کلی، تسلیم شدن می‌تواند بار معنایی مثبت یا منفی داشته باشد، بسته به شرایط و زمینه‌ای که در آن به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

تسلیم شدن. [ ت َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) تن دادن. گردن نهادن. گردن دادن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ): از جمله واجبتر و بهتر و حقتر و سزاوارتر آنهاست تسلیم شدن مر فرمانهای خدا را. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308 ).
سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست 
چاره عاشق بجز بیچارگی. سعدی.تسلیم شو گر اهل تمیزی که عارفان 
بردند گنج عافیت از کنج صابری.سعدی.هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
تو چه یاری که چو دیک از تف دل جوش کنی.سعدی.تسلیم قضا شوم کز این قید
کس را به خلاص رهنمون نیست.سعدی.|| به زانو درآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || دست از جنگ کشیدن و خود را در اختیار دشمن قرار دادن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- گردن نهادن رام شدن. ۲- خود را در اختیار دیگری گذاشتن. یا تسلیم دشن دختر یا زنی بمردی راضی شدن دختر یا زن بارمیدن مرد با وی.

جمله سازی با تسلیم شدن

حقیقت حق شناسی چیست تسلیم شدن فارغ ز هر اندوه و هر بیم
پیش زور و زر غالب همه تسلیم شدند آنکه تسلیم نشد همت مردانه ماست
تو به خونریزی و ما از پی تسلیم شدن هر که را دست و دلی بود به کاری برخاست