سار، پرندهای از خانواده سارهاست که به خاطر رفتار اجتماعی و صدای منحصر به فردش شناخته میشود. این پرنده معمولاً با رنگ سیاه و نقاط سفید و زرد دیده میشود و در طول سال رنگ آن تغییر میکند. این پرنده ها معمولاً در گروههای بزرگ زندگی میکنند و در جستجوی غذا از میوهها، دانهها و حشرات تغذیه میکنند. آنها به خاطر تواناییهای پروازی و حرکات هماهنگ خود در آسمان، به ویژه در زمان غروب، شهرت دارند. این پرندگان در بسیاری از نقاط جهان پراکندهاند و به عنوان پرندگان مهاجر نیز شناخته میشوند. آن ها در مناطق وسیعی از جمله آفریقا، آسیا، اروپا، شمال استرالیا و برخی جزایر گرمسیری زندگی میکنند. چند گونه از این پرندگان به طور غیرطبیعی به مناطقی مانند آمریکای شمالی، هاوایی و نیوزیلند وارد شده و به عنوان گونههای مهاجم شناخته میشوند.

سار
لغت نامه دهخدا
سار. ( اِ ) پرنده ای است سیاه و خوش آواز که خالهای سفید ریزه دارد. و مرغ ملخ خوار نوعی از آن است. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). جانوری است پرنده و سیاه رنگ که خالهای سفید دارد و خوش آواز بود. ( جهانگیری ). در عربی آن را زرزور و در ترکی صغجق گویند. ( شعوری ). و در شیراز آن را کاوینک گویند. ( رشیدی ). نام مرغی است سخنگوی. ( حاشیه لغت فرس نسخه خطی نخجوانی ). زرزور. ( بحرالجواهر ) ( زمخشری ). سودانیه. ( بحر الجواهر ) ( زمخشری ) ( نخبة الدهر ). ساری. ( انجمن آرا ).سارج. ( شرفنامه منیری ). مرغی است حلال گوشت از جمله طیور وحشی. سارک. سارنج. سارچه. ساسر. سیاسر. سنقورجوق. سوران
فرهنگ معین
(پس. ) ۱ - در آخر بعض کلماتِ مرکب به معنی «سر» آید: سبکسار. ۲ - در آخر بعضی کلمات مرکب پسوند مکان است که بیشتر معنای کثرت و انبوهی را می رساند. چشمه - سار. ۳ - از ادات تشبیه که معنای مانند و شبیه را می رساند: بادسار.
[ ساره. ] (اِ. ) پرده.
[ اوست. ] ۱ - (اِ. ) رنج، محنت، آزار. ۲ - (ص. ) رنجور.
[ په. ] (اِ. ) پرنده ای است شبیه گنجشک اما بزرگتر از آن که بیشتر به شکار ملخ می پردازد.
فرهنگ فارسی
۱ - در آخر بعض کلمات مرکب به معنی سر آید: سبکسار آسیمه سار گاوسار ( گزر ). ۲ - در آخر بعض کلمات مرکب پسوند مکان است و غالبا به جای کثرت و انبوهی است: چشمه سار شاخسار کوهسار ۳ - ( ادات تشبیه ) گونه شبیه: باد سار دشت سار دیو سار. ۴ - در بعض ترکیبات معنی جانب و ناحیه را رساند: رخسار سرین سار.
ناحیه ایست بین فرانسه و آلمان
دانشنامه آزاد فارسی
هریک از اعضای خانواده ای با گسترش وسیع در برّ قدیم، از خانوادۀ سارها، راستۀ گنجشک سانان. پرندگانی چاق، تیره رنگ و معمولاً گروه زی اند. سار معمولی یا سار اروپاییSturnus vugaris گونه ای فراوان در شمال اوراسیااست، و از اواخر قرن ۱۹ در طبیعت امریکای شمالی یافت می شود. پرهایی سیاه و خال دار دارد که رنگ سبز یا بنفش شیشه ای و براقی به آن جلا می دهد. نوک پرهای بخش پشتی نخودی، و بال ها سیاه متمایل به خاکستری اند و حاشیه ای به رنگ قهوه ای مایل به قرمز دارند. ماده ها کمتر براق اند و زرق و برق آن ها نیز نسبت به نرها کمتر است. این پرنده چهچهه ای شاد دارد اما گاهی آواز دیگر پرندگان را نیز تقلید می کند. طول این پرنده حدود ۲۰ سانتی متر است. تغذیه، پرواز، و خواب آن ها گروهی است. اغلب در شهرهای بزرگ ساختمان های معیّنی را به منزلۀ «خوابگاه» انتخاب می کنند و هر شب، بعد از همه چیزخواری در حومۀ شهر که شامل تغذیه از کرم ها، حلزون ها و حشرات است، به آن جا برمی گردند. سارها آفت محسوب می شوند. آشیانه شان را معمولاً در هر جایی می سازند و پنج تخم آبی کم رنگ می گذارند. اگر آزار ببینند قبل از آن که با جفت شان در جایی دیگر آشیانه ای بسازند، در آشیانۀ پرندگان دیگر تخم می گذارند (← سار_صورتی). در ایران، دو گونه سار و یک گونه مینا مجموعاً خانوادۀ سار را تشکیل می دهند. دو گونه سار عبارت اند از سار صورتی Sturnus roseus و سار معمولی Sturnus vulgaris. زیستگاه سار صورتی جلگه ها، دشت ها، و صخره های کوهستانی است و سار معمولی و مینا Acridotheres tristis در مناطق مسکونی، باغ ها، و زمین های زراعتی زندگی می کنند. این پرندگان همه چیزخوارند.
سار (جغرافیا). رجوع شود به:زارلاند
جملاتی از کلمه سار
چنین میگفت و خون دیده باران از آن کهسار چون سیل بهاران
اثر نماند ز فرهاد کوهکن لیکن صدای ناله اش از کوهسار می شنوم
ملک الموت با تو یار شود در بد و نیک غمگسار شود