فرزانه نامی است که هم به عنوان نام کوچک برای زنان و هم به عنوان نام خانوادگی استفاده میشود. این واژه از زبان پهلوی نشأت گرفته و از دو بخش فرَه به معنای فراوان و زانَک به معنای دانا تشکیل شده است. با ظهور زبان دری و حذف واک ک، این واژه به این نام تبدیل شده است. همچنین این کلمه معانی متعددی دارد، از جمله: حکیم، عالم، دانشمند، عاقل، خردمند، شریف و پاکنژاد. واژه فرزانگی به معنای دانایی و خردمندی است و فرزانگان جمع آن به شمار میرود. در زبان عربی نیز این واژه به طور متداول مورد استفاده قرار میگیرد.
فرزانه
لغت نامه دهخدا
فرزانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( ص ) حکیم. دانشمند. عاقل. ( برهان ). بخرد. فرزان. فیلسوف. مقابل دیوانه. ( یادداشت به خط مؤلف ). در زبان پهلوی فرزانک، در هندی باستان پْرَ، پیشوند به معنی پیش + جان یا جانتی به معنی شناختن و فهمیدن. قیاس کنید با جان در زبان ارمنی به معنی دانستن. ( از حاشیه برهان چ معین )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. عاقل، خردمند.
۳. شریف، پاک نژاد.
فرهنگ فارسی
( صفت ) دانشمند حکیم جمع: فرزانگان.
جمع فرزین و فرزان. در تداول متاخر اعراب بکار می رود.
فرهنگ اسم ها
معنی: عاقل، حکیم، دانشمند، دانا، خردمند، دارای خِرَد و پختگی، خِرَدمند
ویکی واژه
فرزانگان.
جملاتی از کلمه فرزانه
به چهل مرد و چار فرزانه به دو هم خوابه و دو هم خانه
ملامتها که بر من کردی امروز روا بر ناصِح فرزانهٔ ماست