مقصد

مقصد در زبان فارسی به معنای هدف یا مکان نهایی است که فرد قصد دارد به آنجا برود. وقتی به مقصد فکر می‌کنیم، در واقع به هدف‌ها و آرزوهای خود اشاره داریم. همچنین این واژه می‌تواند در ابعاد مختلفی از زندگی ما وجود داشته باشد؛ از جمله اهداف تحصیلی، شغلی، خانوادگی یا حتی معنوی. برای هر فرد، مقصد ممکن است متفاوت باشد و به تجربیات، ارزش‌ها و خواسته‌های شخصی او بستگی داشته باشد. برخی ممکن است به دنبال موفقیت حرفه‌ای و درآمد بالا باشند، در حالی که دیگران ممکن است آرامش روحی و روابط عاطفی سالم را به عنوان مقصد خود انتخاب کنند.

لغت نامه دهخدا

مقصد. [ م َ ص ِ / م َ ص َ ] ( ع اِ ) جای قصد و به فتح صاد چنانکه شهرت دارد درست نباشد چرا که قصد یقصد از ضرب یضرب آمده است. ( غیاث ) ( آنندراج ). مکان قصد. ج، مقاصد. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). محل و موضع قصد و محل اراده. ( ناظم الاطباء ). فرق بین مقصد و مقصود آن است که اگر من به بازار برای کتاب خریدن می روم بازار مقصدمن است و کتاب مقصود. ( فرهنگ نظام )

فرهنگ معین

(مَ صَ ) [ ع. ] (اِ. ) محلی که آهنگ آن کرده اند، قصد، نیت. ج. مقاصد.

فرهنگ فارسی

جائی که قصدو آهنگ آن کنند، محل قصد، مقاصد جمع
( اسم ) جایی که قصد شده محلی که آهنگ آن کرده اند: [ باید که قصد مقصد معینی کند و چون مقصد حصول کمال باشد از کامل مطلق پس نیت باید که مشتمل باشد... ] ( اوصاف الاشراف. ۱٠ ) جمع: مقاصد توضیح فرق بین مقصد و مقصود آنست که اگر من ببازار برای کتاب خریدن میروم بازار مقصد من است و کتاب مقصود: [ بدانک هر تغییر که باصول افاعیل عروضی در آید آنرا زحاف خوانند و معنی زحف دوری است از اصل و تاخیراز مقصد و مقصود... ] ( المعجم. چا. دانشگاه.۴٠ )
آنکه بیمار شود و زود بمیرد.

فرهنگ اسم ها

اسم: مقصد (پسر) (عربی) (تلفظ: maghsad) (فارسی: مَقصد) (انگلیسی: maghsad)
معنی: هدف نهایی، غایت

جملاتی از کلمه مقصد

تا به مقصد نرسد شوق نگیرد آرام سیل در راه محال است نفس راست کند
عقبی است جای حور ولی نتوان دادن بحور مقصد اقصی را
مقصد بی بر چنار نیست به غیر سوختن دست به چرخ برده‌ایم لیک دعا نمی‌رسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم