معجزه

معجزه

در مورد ماهیت معجزه، بحث‌ها و نظرات متعددی وجود دارد و همچنان جای بررسی‌های بیشتری دارد. امام صادق در تعریف معجزه می‌فرماید: معجزه نشانه‌ای از سوی خداوند است که تنها به پیامبران، فرستادگان و حجت‌های او داده می‌شود تا به وسیله آن، راستگویی مدعیان ارتباط با خدا از دروغگویی مدعیان کاذب تشخیص داده شود. برای توضیح این حدیث شریف باید گفت که این واژه، همان‌طور که از معنای آن پیداست، به معنای عاجزکننده است و به کار خارق‌العاده‌ای اطلاق می‌شود که نوع بشر، حتی نخبگان در تمام زمان‌ها از انجام آن ناتوانند. به طور کلی، معجزه فراتر از توانایی‌های انسانی است و پیامبران به اراده و مشیت خداوند، برای اثبات صحت ادعای رسالت خود، آن را انجام می‌دهند و همچنین دعوت به مقابله به مثل نیز می‌کنند. قرآن کریم از واژه آیت به معنای نشانه و علامت و همچنین بینه استفاده کرده است. در روایات و فرهنگ متکلمان، این نشانه به این عنوان شناخته می‌شود، زیرا ناتوانی دیگران را نمایان می‌سازد. قرآن بیان می‌کند که مردم در هر دوره‌ای از پیامبران خود درخواست آیت و این مفهوم می‌کردند و پیامبران به درخواست‌های منطقی و معقول که در راستای حقیقت‌جویی بود، پاسخ مثبت می‌دادند. اما اگر درخواست‌ها از سوی افرادی بهانه‌جو و به دلیل دشمنی و مخالفت با پیامبران مطرح می‌شد، پیامبران به دلیل ارائه معجزات کافی برای اثبات رسالت خود، به این خواسته‌ها پاسخ نمی‌دادند.

لغت نامه دهخدا

( معجزة ) معجزة. [ م ُ ج ِ زَ ] ( ع اِ ) آنچه نبی عاجز کند بدان خصم را وقت غلبه جستن در دعوی. ج، معجزات. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). امر خارق العاده ای که مردم را از آوردن نظیر آن عاجز می کند و عادةً مقرون به دعوی نبوت است و در این کلمه هاء برای مبالغه باشد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به معجزه شود.

فرهنگ معین

(مُ جِ زِ ) [ ع. معجزة ] (اِ. ) امر خارق العاده مخصوص پیامبران که دیگران توانا به انجام آن نباشند. ج. معجزات.

فرهنگ عمید

امر خارق العاده از سوی پیامبران که دیگران از انجام مانند آن عاجز باشند.

فرهنگ فارسی

امرخارق العاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجزباشند، معجزات جمع
( اسم ) امری خارق عادت از طرف پیغامبران که افراد مردم از آوردن نظیر آن عاجز باشند جمع: معجزات. توضیح خرق عادت اگر از پیغامبر صادر گردد معجزه نامیده میشود و اگر ازولی صادر شود کرامت و اگر از کافر صادر شود استدراج. یا معجز. مسیح. ۱ - زنده کردن مرده بیناکردن کور شفا دادن بیمار. ۲ - مائدهای که از آسمان بجهت عیسی و مریم نازل شد.
کمر بند بدان جهت که متصل کمر صاحب خود باشد. کمر بند و منطقه.

دانشنامه آزاد فارسی

امری که از نظر علمی و تجربی ناممکن می نماید و خداوند به هر یک از پیامبرانش که بخواهد، می دهد تا با آن صحت رسالت خود را به اثبات برساند. معنای معجزه، بی قانون بودن یا فوق قانون بودن نیست. همین طور، وقوع آن بدون علّت نیست، امّا علت آن اسباب عادی و متعارف که ما می شناسیم، نیست. همین طور معجزه جزو محالات عقلی نیست. زیرا که محالات عقلی امکان وقوع ندارند. معجزات همه جزو محالات عادی هستند یعنی اموری که وقوع آن ها عادتاً محال ولی عقلاً محال نیست؛ از این رو معجزه را «خَرق عادت» نیز می نامند. ویژگی اصلی معجزه شکست ناپذیری آن است، یعنی چون مستند به ارادۀ الهی است کسی را یارای شکست دادن آن نیست، حال آن که امور خارق عادت دیگر از قبیل کرامات و سحر و امثال آن چنین نیستند و امکان شکست دادن آن ها توسط افراد قوی تر، وجود دارد. معجزه از این حیث مانند دعای مستجاب است زیرا دعای مستجاب نیز چون مستند به ارادۀ الهی است، غلبه ناپذیر است. ویژگی دیگر معجزه این است که همراه با دعوی نبوت است؛ اما کرامت چنین نیست و به همین دلیل معجزه تخلف ناپذیر است؛ یعنی هرگاه نبی بخواهد می تواند معجزه بیاورد و تخلف بردار نیست، زیرا ارتباط با هدایت مردم دارد و تخلف آن موجب بی اعتمادی مردم می شود و آن نقض غرض است. لفظ معجزه در قرآن به کار نرفته است؛ اما از آن با ذکر الفاظی چون آیات و بیّنات تعبیر شده است. در قرآن مجید به معجزه های حضرت موسی (ع) ازجمله تبدیل عصا به اژدها، ید بیضا، شکافتن دریا، جوشاندن چشمه از سنگ و... و نیز معجزات حضرت عیسی (ع) ازجمله شفادادن بیماران و نابینایان، زنده کردن مردگان و نیز معجزات پیامبر اسلام ازجمله قرآن کریم اشاره شده است، ولی به اتفاق متکلمان اسلامی، معجزۀ اصلی و مستمّر حضرت محمد (ص) که از آن به معجزۀ ختمیه نیز یاد می شود، قرآن است (← اعجاز_قرآن).

ویکی واژه

ورز. امر شگفت و خارق‌العاده از سوی پیامبران که دیگران از انجام مانند آن عاجز باشند.
معجزات.

جملاتی از کلمه معجزه

نفس خرم جبریل و دم باد مسیح همه از معجزهٔ لعل سخنگوی تو بود
چون که آمد ز حال خوش قرآن گشت آن قال معجزه به جهان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم