لوطی

واژه لوطی در زبان فارسی معانی مختلفی دارد که به شرح زیر است:

جوانمرد و بخشنده: لوطی به کسی گفته می‌شود که دارای ویژگی‌های جوانمردی، شجاعت و بخشندگی است. این افراد در فرهنگ ایرانی به عنوان قهرمانان محلی و کسانی که به دیگران کمک می‌کنند، شناخته می‌شوند.

منسوب به لوط و برهنه بودن: در اینجا لوطی به مفهوم برهنه بودن یا بی‌لباس بودن است.

غلامباره لواطه کار: لوطی به افرادی اشاره دارد که در زمینه‌های خاصی از رفتارهای جنسی غیرمتعارف یا لواط (رابطه جنسی مردانه) درگیر هستند. این کاربرد به نوعی بار منفی دارد و به رفتارهایی اشاره می‌کند که در جامعه قابل قبول نیستند.

لغت نامه دهخدا

لوطی. ( ص ) منسوب به قوم لوط. لاطی. لواطه کار. غلامباره. کودک باز. ( غیاث ). هرزه کار و قمارباز و شراب خواره. ( غیاث از چراغ هدایت ). بی باک و نامقیدی که هندیان بانکا گویند. ( غیاث از مصطلحات ). رند و حریف و شوخ و بی باک و شلتاق که در هندوستان آن را بانکا گویند و رسم است که هر لوطی ولایتی به یکی از سلاطین و امرا منسوب میباشد، مثلاً گویند فلان لوطی بهمان امیر است یا لوطی فلان پادشاه است. مردیکه بز، میمون و خرس رقصاند با نواختن تنبک و خواندن شعرهای زشت. اصل این کلمه ممکن است منسوب به لوط نبی و مراد صاحب عمل غیرطبیعی قوم او بوده و سپس از آن معنی به معانی دیگر نقل شده باشد و این بعید است و ممکن است با تاء منقوطه بوده است که معنی اولی آن شکم خواره و مانند آن است و سپس معانی دیگر گرفته. و رجوع به الواط و لوتی شود

فرهنگ معین

(ص. ) ۱ - جوانمرد، بخشنده. ۲ - غلامباره.

فرهنگ عمید

= لودی

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) غلام باره لواطه کار: در بلخ ایمن اند ز هر شری می خوار و دزد و لوطی و زن باره. ( ناصر خسرو.۲ ) ۳۸۶- هرزه کار فاسد. ۳- کسی که از نیروی بدنی و روحی برخوردار است ودرعین غداره بندی و چاقوکشی بحمایت مظلومان و بیوه زنان برخیزد و بقدر وسع خود سخاوت پیشه کند. یا لوطی اللهی. لوطی خدایی.
هرزه کار و قمار باز و شراب خواره. بی باک و نامقیدی که هندیان بانکا گویند. سخی. بخشنده. جواد. جوانمرد مقابل پینتی. مردی راست گو و درست و بذال و آزاده و جوانمرد صاحب مروت.

دانشنامه آزاد فارسی

تا قرن ۱۳ش به معنای امردباز بوده است. از آن پس به معنای سخی، جوانمرد، و بخشنده و نیز کسی که با کارهای نمایشی و نواختن تمبک و آوازخوانی در کوچه و خیابان امرار معاش می کند، به کار می رود. معانی تازه، احتمالاً، ناشی از تمایل جامعه به تحقیر برخی از گروه های اجتماعی بوده است. اطلاق واژۀ لوطی به داش ها و باباشمل های قرن گذشته، در وهلۀ اول، به قصد توهین به آنان بوده است که همچون پیشینیان فتی و عیارشان، در عین جوانمردی و سخاوتمندی هرزه کار، شوخ، بی باک، آشوبگر بوده اند. بعدها، به علت همین نام گذاری، دوگانگی خصلت داش ها به معنای واژۀ لوطی نیز سرایت کرده است و این واژه، با حفظ معانی گذشته، معانی تازۀ جوانمرد، سخی، آزاده را به خود گرفته است. ظاهراً اطلاق واژۀ لوطی به موسیقی دانان یا مطرب های دوره گرد، حیوان بازها، شعبده بازها، شیشه بازها، مارگیرها، شش اندازها، خیمه بازها، بندبازها و پهلوانان و کشتی گیرهایی که در جشن ها کارهای نمایشی می کرده اند نیز با هدف تحقیر آنان بوده است؛ به ویژه آن که بسیاری از حیوان بازها، شعبده بازها و مارگیرها از تیرۀ افراد هرزه کار، امردباز، شوخ، و بی باک اجتماع بوده اند. این نام گذاری فقط محدود به حوزه های شهری نبوده است و، تقریباً در تمام نقاط ایران، سرنا دهل نوازان روستایی که غیر از موسیقی کارهای گوناگونی، از جمله بندبازی، رقاصی، حیوان بازی و آکروبات بازی می کرده اند، لوطی نامیده می شدند؛ نامی که هنوز هم برای آن ها به کار می رود. لوطی های شهری در دسته های کوچک دو یا سه نفری، که بعضی از آن ها عنتر و بز و خرس تربیت شده هم به همراه داشتند، در کوچه و خیابان به راه می افتادند و با پرس و جو از اهالی محل خانه ای را که به تازگی در آن جا عروسی، زایمان یا ختنه سوران بوده شناسایی می کرده اند؛ سپس با تمبک زدن بر در خانۀ مزبور و با گفتن «حق مبارک کنه انشاءالله» با اجازۀ صاحب خانه، وارد خانه می شدند و در حیاط به اجرای موسیقی و رقص و نمایش می پرداختند. رپرتوآر آن ها اغلب شامل خواندن اشعار معمولاً بی معنایی بود که امروز برخی مطرب ها به آن ها «چرندیات» می گویند. مثل: «خال ورقم سه/یه سور دارم چار/دولو رو بده من/سه لو رو تو وردار». موقعیت شعبده بازها و خیمه بازها، نسبتاً، بهتر از دیگر لوطی ها بود، اما لوطی ها بین موسیقی دانان نازل ترین جایگاه را داشته اند، به طوری که بازماندگان مطرب های روحوضی به شدت ابا دارند که با لوطی ها اشتباه گرفته شوند. واژۀ لوطی هیچ ارتباطی با واژۀ «لوری»، به معنای کولی، ندارد. لوطی های موسیقی دان و اهل نمایش، اعم از بندباز و شعبده باز و پهلوان و غیره، یک گروه شغلی اند و هویت قومی ندارند؛ هرچند، در پاره ای مناطق، کولی ها نیز در میان آن ها یافت می شوند.

ویکی واژه

منسوب به لوط، برهنه بودن، بی‌لباس بودن یا لباس نپوشیده.
جوانمرد، بخشنده.
غلامباره.

جملاتی از کلمه لوطی

بهیچ رقعه و نامه سلام ما ننوشت زهی درازه زن روسبی لوطی خوار
ساختمان‌های این شهر غالباً از سنگ است و اسلوب معماری آن مخلوطی از اسلوب معماری ایرانی، آشوری و عربی و یونانی است که اهل حضر به وجود آورده‌اند. القاب و نام‌های امیران حضر بیشتر آرامی و عربی است.
ساده ‌گر این چنین بود زیر تو هیچ نغنود همدم لوطیان شود در سرش اوفتد جنون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم