غوغا

غوغا به معنای سر و صدا، هیاهو یا شلوغی است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن صداهای بلند و نامنظم یا فعالیت‌های پرشور و شلوغ وجود دارد، به طوری که ممکن است باعث ایجاد اختلال یا بی‌نظمی شود.

کاربردهای مختلف:

اجتماعی: در موقعیت‌های اجتماعی، غوغا می‌تواند به تجمعات بزرگ، جشن‌ها، یا رویدادهایی اشاره کند که با شور و هیجان همراه است و سر و صدای زیادی ایجاد می‌کند.

سیاسی: در زمینه‌های سیاسی، این اصطلاح ممکن است به ناآرامی‌ها، تظاهرات یا اعتراضات اشاره داشته باشد که با سر و صدا و فعالیت‌های شدید همراه است.

ادبی: در ادبیات، غوغا می‌تواند به توصیف احساسات قوی، شور و شوق، یا حتی بحران‌ها و تنش‌ها در یک داستان یا شعر اشاره کند.

مثال‌:

غوغا و سر و صدای تظاهرکنندگان در خیابان‌ها به وضوح شنیده می‌شد.

لغت نامه دهخدا

غوغا. [ غ َ / غُو ] ( اِ ) شور و مشغله. ( فرهنگ رشیدی ). شور و مشغله و فریاد و فغان که در وقت حادثه و بلایا از ازدحام و خروج خلق برآید حتی فریاد سگان به یکبار، و پیداست که غو بمعنی فریاد و نعره است، و «غا» مبدل «گا» بمعنی جایی که غو و فریاد بسیار، و محل اجتماع فریادخواهان باشد، چنانکه شوغاه جای خوابیدن شب گوسپندان را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بانگ فریاد و شور. ( برهان قاطع ). آوازهای بلند پی هم و درهم، و به این معنی مخصوص فارسی است. ( فرهنگ نظام ). شاید اصل کلمه، «کوکا»ی فارسی باشد. رجوع به کوکا در برهان قاطع و کلمه رعار در فرهنگ جهانگیری شود. غوغا بمعنی شور و فریاد و بانگ بمجاز است، زیرا این کلمه در اصل بمعنی جماعت و انجمن است و کثرت اشخاص موجب بانگ و فریاد بود. ( از آنندراج ). با الفاظافتادن و بردن و برخاستن و داشتن و کردن و نشستن استعمال میشود. ( از آنندراج ). هیاهو. هنگامه. داد و بیداد. هلالوش. ازدحام با هیاهوی بسیار. شلوغی. هیجان. جَلَب. جَلَبة. دَقدَقَة. ( منتهی الارب )

فرهنگ معین

(غُ ) [ ع. غوغاء ] (اِ. ) ۱ - مردم بسیار و درهم آمیخته. ۲ - در فارسی به معنی جار و جنجال زیاد و فغان.

فرهنگ عمید

۱. دادوفریاد، خروش.
۲. مردم بسیار و درهم آمیخته.
۳. (اسم، صفت ) [قدیمی] مردم آشوب طلب.
* غوغا انگیختن: (مصدر لازم ) [قدیمی] = * غوغا کردن
* غوغا برآوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] = * غوغا کردن
* غوغا کردن: (مصدر لازم )
۱. هیاهو و دادوفریاد کردن، هنگامه کردن.
۲. [مجاز] فتنه و آشوب برپا کردن.

فرهنگ فارسی

مردم بسیارودرهم آمیخته، مردم پست وفرمایه و آشوب طلب، دادوفریادوخروش، صداهای درهم که هنگام جنگ یاازدحام ازمردم بر آید
۱ - ملخ چون پر بر آورد یا وقتی که رنگش مایل به سرخی گردد ۲ - ملخ انبوه ۳ - مردم آمیخته از هر جنس ۴ - مردم سفله شرانگیزان مفسدان ۵ - شور و مشغله فریاد و فغان هیاهو هنگامه ۶ - ستیزه مناقشه ۷ - جمعیت انجمن ۸ - انبوهی از جانداران ۹ - هرج و مرج انقلاب اغتشاش.

فرهنگ اسم ها

اسم: غوغا (دختر) (عربی) (تلفظ: ghogha) (فارسی: غوغا) (انگلیسی: ghogha)
معنی: صدای بلند، بانگ و فریاد

جملاتی از کلمه غوغا

نظر داری تو با ما راز آنیم که اینجا گاه غوغای جهانیم
در شهر رم پس از این قهرمانی غوغا و هیاهویی به پا شد و مردم به شادی پرداختند.
نطق میان دستور وی در مجلس: این اتفاق باعث شده‌است که رسانه‌های خارجی در روزهای اخیر موضع‌گیری‌هایی را در این خصوص داشته باشند. دولت‌های خارجی در این باره غوغا به پا کردند چرا وزارت خارجه و دستگاه قضایی در این خصوص توضیح نمی‌دهند، مرگی اتفاق افتاده و باید توضیح داده شود. توصیه می‌کنم اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس و سیاست خارجه این موضوع را پیگیری کنند و گزارش آن را بدهند.
فریاد ز غوغای رقیبان که نمانند تا با تو کسی درد دل خویش بگوید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم