عنان

عنان

این کلمه در زبان فارسی به معنای دهنه یا لگام اسب است و به طور خاص به قطعه‌ای آهنین اشاره دارد که در دهان اسب قرار می‌گیرد. این قطعه بخشی از افسار اسب محسوب می‌شود و برای کنترل و هدایت اسب استفاده می‌شود. در واقع، عنان به عنوان ابزاری برای مهار و هدایت اسب، نقش مهمی در سوارکاری و مدیریت رفتار اسب ایفا می‌کند.

توضیحات بیشتر:

کاربرد عنان: عنان به سوارکار این امکان را می‌دهد که با استفاده از کشش و فشار، حرکات اسب را کنترل کند. این ابزار به سوارکار اجازه می‌دهد تا اسب را به سمت راست یا چپ هدایت کند و سرعت آن را تنظیم نماید.

معادل‌ها: معادل‌های دیگری که برای عنان می‌توان ذکر کرد شامل لگام، زمام و افسار است که هر کدام به نوعی به کنترل و هدایت حیوانات بارکش و سوارکاری اشاره دارند.

لغت نامه دهخدا

عنان. [ ع ِ ] ( ع مص ) معارضه کردن. ( از منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شریک بودن دو کس در مالی خاص نه در سایر اموال. یا معارض خرید کسی شدن بغرض مشارکت در آن چیز. یا برابر و مساوی بودن هر دو شریک در انبازی، بدان جهت که هر دو دوال لگام ستور برابر باشد. ( از منتهی الارب ). ( اصطلاح شرع ) عبارت است از شرکت بین دو نفر، خواه آزاد خواه بنده، خواه زنهاری، خواه کودک، و خواه هر دو مختلف الجنس باشند، در هر تجارتی یا در نوعی از انواع بازرگانیها، مانند گندم و خواربار. و شرکةالعنان و شرکة عنان، بعبارت دیگر هم بحالت وصفی و هم بحالت اضافی نیزگویند. و قید دو نفر، برای تعیین حداقل شرکاء میباشد نه آنکه قید احترازی است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به اقرب الموارد، آنندراج و ناظم الاطباء شود. || ( اِمص ) پیش آمدگی. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(عِ ) [ ع. ] (اِ. ) لگام، زمام، افسار.

فرهنگ فارسی

لگام، دهانه اسب، دوال لگام که سواربدست میگیرد
( اسم ) ۱ - دوال لگام ستور که سوار به دست گیرد افسار دهانه زمام ۲ - حرکت جنبش مقابل رکاب. یا عنان امل سبک شدن. ناامید شدن. یا عنان با عنان رفتن. ۱ - پهلو به پهلو اسب راندن. ۲ - معادل بودن برابر بودن یا عنان بر عنان زدن. برابری کردن همسری کردن.
اصل العنوان

جملاتی از کلمه عنان

میراث ادبی روایی ایران در حدود یک هزار سال- از عصر زرتشتی و حلقه‌های داستانی کیانیان تا دوران ساسانیان، که صورت مکتوب یافت، با تداومی ناگسستنی رونق داشت. سنت ادبی روایی ایران، همانند اشعار یونانی و توتونی (=ژرمنی)، به دست اشرافیت در جامعه‌ای که در آن نابودی قوانین قبیله‌ای و پرنده‌های خونی با فردگرایی نو و عنان گسیخته‌ای همراه بود، پرورش یافت و این اشرافیت خود بیان کنند سبک و روح این سنت بود.
عنان وحشی رم کرده در کف بادست چو دل رمیده چه از زلف نیمتاب آید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال اوراکل فال اوراکل