عبور

عبور به معنای گذر از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر است. این واژه در زمینه‌های مختلفی از جمله فیزیک، معنویت و حتی اجتماعی کاربرد دارد. در فیزیک، گذر نور از یک محیط به محیط دیگر را بررسی می‌کنیم، در حالی که در معنویت، می‌تواند به معنای گذر از سختی‌ها و چالش‌های زندگی باشد. در زمینه اجتماعی، عبور می‌تواند به تداخل فرهنگی و تبادل تجربیات میان افراد مختلف اشاره کند. عوامل متعددی ممکن است بر فرآیند عبور تأثیرگذار باشند. در زمینه فیزیکی، ویژگی‌های محیط مانند دما، فشار و نوع ماده مهم هستند. از جنبه اجتماعی، عواملی همچون فرهنگ، زبان و تعاملات انسانی تأثیر دارند. همچنین، در زندگی شخصی، تجربیات فردی و روان‌شناسی نیز می‌توانند بر نحوه عبور از مشکلات و چالش‌ها تأثیر بگذارند و مسیر زندگی فرد را شکل دهند.

لغت نامه دهخدا

عبور. [ ع ُ ] ( ع مص ) درگذشتن از نهر و وادی. ( اقرب الموارد ). گذشتن از نهر و جوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بر آب گذشتن. ( تاج المصادر ) ( غیاث اللغات ) ( المنجد ). || شکافتن راه را. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( المنجد ). || مطلق گذر کردن از راهی. ( غیاث اللغات ).
عبور.[ ع َ ] ( ع اِ ) بره گوسفند. ج، عبائر. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ). || ( ص ) ختنه ناکرده. ج، عُبُر. ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ).
عبور. [ ع َ ]( اِخ ) نام ستاره ای است که بعد از جوزا درآید. ( غیاث اللغات ). شعری عبور؛ یکی از دو شعری و آن سپس جوزاست. آن را عبور نامند چون از حجره گذرد. ( اقرب الموارد ). نام ستاره ای که بعد جوزا درآید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(عُ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) گذشتن، رد شدن. ۲ - (مص م. ) گذراندن.

فرهنگ عمید

= شِعرا = شعرای یمانی
گذر کردن از جایی یا راهی، راه پیمودن، گذشتن.
* عبورومرور: آمدورفت.

فرهنگ فارسی

ستاره شعری: یکی از دو شعری و آن سپس جواز در آید و آنرا عبور خوانند چون از حجره درگذرد.
گذشتن، گذشتن ازجائی یاراهی، راه پیمودن
( مصدر ) گذشتن عبود کردن ( از نهر وادی و غیره ). یا عبور و مرور. آمد و شد: عبور و مرور ممنوع است.
نام ستاره ایست که بعد از جوزا در آید شعری عبور یکی از دو شعری و آن سپس جوز آنرا عبور نامند چون از حنجره گذرد

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی در علم نجوم، و آن عبارت است از گذر یک نقطه یا جسم آسمانی از دایرۀ عظیمه ای فلکی یا از میدان دید تلسکوپ و یا گذشتن جسمی آسمانی از برابر قرص ظاهری جسمی بزرگ تر. در طول شبانه روز هر ستاره دوبار از دایرۀ نصف النهار شخص ناظر عبور می کند. موقعیت های عبور ستارگان قطبی از دایرۀ نصف النهار، یکی در بالای قطب آسمانی (عبور علیا) و دیگری در زیر آن (عبور سفلا) است. در عبور علیا، ستاره در بالاترین ارتفاع ظاهری و در عبور سفلا در پایین ترین ارتفاع خود قرار می گیرد. عبور دو سیارۀ زهره و عُطارِد از برابر قرص خورشید، ازجملۀ عبورهای بسیار پُراهمیت اند. مدار این دو سیاره بر گرد خورشید از مدار زمین کوچک تر است و درنتیجه اگر صفحه مدارشان با دایرة البروج منطبق می شد، این دو سیاره در هر دورۀ مداری خود می بایست از برابر قرص خورشید گذر می کردند. ولی از آن جا که مدار هر دوی آن ها نسبت به دایرة البروج مایل است، در نتیجه از دید ناظر زمینی، در هر دورۀ مداری از برابر قرص خورشید گذر نمی کنند.

جملاتی از کلمه عبور

دنیا پلی است در گذر کشور فنا در موسم عبور بیاید از آن گذشت
آه، که ابری سیه، بست تتق در چمن آه که بادی خنک، کرد به گلشن عبور
بر سر آن کوه راهی نیک تنگ کز عبورش بود پای وهم لنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم