کلمه شعور در زبان فارسی به معنای درک، آگاهی، و فهم عمیق از مسائل و پدیدهها به کار میرود. این واژه به توانایی فرد در تشخیص و درک مفاهیم، احساسات، و رفتارهای دیگران اشاره دارد.
معانی و مفاهیم:
درک و فهم: شعور به معنای توانایی درک مسائل، موقعیتها و احساسات دیگران است.
آگاهی: اشاره به سطح آگاهی فرد از محیط و شرایط خود و دیگران.
توانایی تحلیل: توانایی تفکر منطقی و تحلیل وضعیتها و مسائل.
کاربردها:
روانشناسی: در مباحث روانشناسی، شعور به تواناییهای شناختی و عاطفی انسان اشاره دارد و میتواند به معنای هوش عاطفی نیز به کار رود.
فلسفه: در فلسفه، شعور به مفهوم آگاهی و شناخت و درک عمیق از واقعیتها و وجود اشاره دارد.
گفتار روزمره: در مکالمات عادی، ممکن است برای اشاره به درک و فهم یک فرد نسبت به موضوعات مختلف به کار رود.
معادلات و مترادفها:
مترادفها: درک، فهم، آگاهی، هوش، شناخت.
معادلها در زبانهای دیگر: در انگلیسی: consciousness ،awareness ،intellect.
متضادها: جهل، عدم آگاهی و نادانی.
نکرد کعبه به سنگ نشان ترا ره دان به این شعور، تو از بی نشان چه می خواهی؟
پس آنچه به اولاد، و اولاد اولاد ظالم، از ظلم می رسد اگر چه ظاهرا بر او ظالم است و لیکن در معنی نعمتی است از خدا بر او، که فایده از برای دیگران نیز دارد پس هر که را اندک عقل و شعوری بوده باشد، و دشمن خود و بازماندگان خود نباشد و اعتقاد به مرگ و رسیدن به حساب و ثواب و عقاب روز قیامت داشته باشد البته خود را از ظلم نگاه می دارد.
تبدیل لوکیوس به الاغ در حالی است که شعور و قوّهٔ ادراک انسانی اش، همچنان محفوظ و دست نخورده باقیماندهاست و وی به روشنی و وضوح متوجه هر آنچه در اطرافش میگذرد، هست.
در بعضیها این خصوصیت چندان شدید است که وقتی کسی با آنان گفتوگو میکند و شعورش را چنانکه باید پنهان نمیکند، احساس میکنند موردِ اهانت قرار گرفتهاند — حتی اگر این احساس را در آن لحظه ابراز نکنند — اما گویندهٔ بیتجربه بیهوده به فکر فرومیرود و میکوشد بفهمد چرا خشم و نفرتِ دیگری را برانگیخته است.
کلارک عقیده دارد فراتر از منظومه شمسی موجودات ذیشعوری وجود دارند. او موجوداتی را توصیف میکند که قادرند خود را به انرژی و آنگاه بار دیگر به ماده تبدیل کنند. او میگوید: این که کسانی از فضای خارج به ملاقات زمین آمده باشند اندیشهای کاملاً معقول است و در واقع اگر این رویداد طی چند میلیارد سالی که از عمر زمین میگذرد رخ نداده باشد، جای شگفتی دارد.