این واژه به موجودیتی اطلاق میشود که قادر است اختیار را به کار گیرد و تجارب آگاهانه را درک کند. این موجود در ارتباط با سایر اشیاء و موجودات خارج از خود قرار میگیرد. بنابراین، هر فرد یا ناظری میتواند به عنوان این واژه مورد بررسی قرار گیرد. از طرف دیگر، ابژه به هر چیزی اشاره دارد که توسط یک سوژه مشاهده یا تجربه میشود. این امر شامل اشیاء، پدیدهها و حتی موجودات دیگر نیز میشود. به عبارت دیگر، ابژه میتواند هر آنچه که در دنیای خارج از سوژه وجود دارد و سوژه آن را درک میکند، باشد. این دو مفهوم به خوبی نشاندهنده روابط پیچیده بین انسان و دنیای اطرافش هستند و در فهم ما از وجود و تجربههای انسانی نقش بسزایی دارند. سوژه و ابژه در کنار هم به ما کمک میکنند تا درک بهتری از نحوه تعامل ما با جهان و دیگر موجودات پیدا کنیم.
سوژه
لغت نامه دهخدا
سوژه. [ ژِ ] ( فرانسوی، اِ ) آنچه که درباره آن بحث یا آزمایش کنند. موضوع. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) آن چه که درباره آن بحث یا آزمایش کنند موضوع. توضیح احتراز از این کلمه بیگانه اولی است.
خشتک پیراهن و جامه و آنرا بغلک نیز گویند خشتک جامه و سوجه خشتک پیراهن آن پارچه که از سر تریز ببرند تا خشتک بر آن دوزند
دانشنامه آزاد فارسی
تاریخ نگار و دولتمرد فرانسوی. در جنگ صلیبی دوم۱ نایب السلطنۀ فرانسه بود. در ۱۱۲۲م به ریاست دیر سن دنی۲ پاریس منصوب شد و مشاور و همچنین شرح حال نویس لوئی ششم و لوئی هفتم بود. وی با تجدید بنای دیر سن دنی آن را به نخستین بنای مُعْظم سبک گوتیک۳ بدل ساخت.
Second CrusadeSt DenisGothic
سوژه (موسیقی). سوژه (موسیقی)(subject)
در موسیقی، ملودی اصلی یک اثر، مشابه تِم. این اصطلاح به خصوص برای توصیف ایده های موسیقایی اصلیِ موجود در هریک از موم مان های فرم سونات، مثلاً سوژۀ اول یا سوژۀ دوم، استفاده می شود. در ضمن برای توصیف ملودی آغازین یک فوگ نیز به کار می رود که به صورت تقلیدی (ایمیتاسیون) در تمامی بخش های آوایی ظاهر می شود. هر فوگ فقط یک سوژه دارد، مگرآن که دوتایی یا سه تایی باشد.
ویکی واژه
جمله سازی با سوژه
تسرکت موفقیتهای ساحل را کسب نکرد اما همانند آن توانست سوژه یک فیلم واقع شود، هرچند که توجه چندانی برنینگیخت