ستبر

کلمه ستبر در زبان فارسی به معنای ضخیم، محکم یا سخت است. این واژه برای توصیف اجسام، مواد یا ویژگی‌های خاصی به کار می‌رود که دارای ضخامت یا استحکام بالایی هستند. همچنین این کلمه می‌تواند به عنوان یک صفت مثبت در توصیف ویژگی‌های مواد و اجسام نیز به کار رود.

تعریف و معانی

کلفت و ضخیم: ستبر به معنای دارای ضخامت زیاد است. به عنوان مثال، می‌توان به ستبر بودن چوب اشاره کرد.

سفت و محکم: این واژه همچنین به معنای استحکام و سختی یا عدم انعطاف‌پذیری نیز به کار می‌رود.

کاربردها

در توصیف اشیاء: معمولاً برای توصیف اشیاء فیزیکی که دارای ضخامت یا استحکام هستند، مانند چوب‌ها یا دیوارهای ستبر و غیره استفاده می‌شود.

در ادبیات: در شعر و نثر فارسی، این واژه می‌تواند برای ایجاد تصاویری از قدرت و استحکام به کار رود. به عنوان مثال، توصیف یک شخصیت قوی یا یک محیط مستحکم.

لغت نامه دهخدا

ستبر. [ س ِ ت َ ] ( ص ) استبر. اوستا «ستوره » ( ستبهره، ستمبهره ) ( محکم )، پهلوی «ستپر» و «ستور»، هندی باستان: ریشه «ستبه » ( تعیین کردن، تکیه دادن )، قیاس کنید با استی «ست، اود» ( قوی ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). گنده و لک و پک و غلیظ. سطبر با طای حطی، معرب آن است. ( برهان ). گنده و غلیظ. ( آنندراج ). پارچه گنده را گویند و استبره و ستبر پارسی و سطبر معرب آن است. ( آنندراج ). غلیظ. ( دهار ). گنده و غلیظ. و سطبر معرب آن است. ( غیاث )

فرهنگ معین

(س تَ ) [ په. ] (ص. ) ۱ - بزرگ، گنده. ۲ - سفت، محکم. ۳ - فربه، چاق. ۴ - ضخیم، کلفت.

فرهنگ عمید

۱. بزرگ، گنده، فربه.
۲. سفت و سخت، غلیظ.
۳. کلفت، ضخیم.

فرهنگ فارسی

بزرگ، گنده، فربه، کلفت، ضخیم، سترب هم گفته اند
( صفت ) ۱ - گنده درشت کلفت. ۲ - سفت غلیظ. ۳ - فربه چاق.

فرهنگستان زبان و ادب

{congestus} [علوم جَوّ] گونه ای از ابرهای کومه ای با رشد چشمگیر که اغلب گسترش قائم زیادی دارد و قسمت فوقانی برجستۀ آن غالباًً شبیه به گل کلم است

جملاتی از کلمه ستبر

امّ هانی بنت ابی طالب گفت از رسول خدا پرسیدم که این منکر چه بود که اللَّه تعالی میگوید وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ گفت افسوس میکردند بر مردمان و بسر انگشت سبّابه و ناخن انگشت ستبر سنگ بمردم می‌انداختند. و فی الحدیث عن النبی (ص) قال ایّاکم و الخذف فانّه لا یبلی عدوّا و لا یقتل صیدا و لکن یفقأ العین و یکسر السن.
به پیکر ستبر و به بالا بلند یکی ژنده در تن، بر آن وصله چند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم