دستاویز

دستاویز واژه‌ای است که در زبان فارسی به معنای وسیله یا بهانه به کار می‌رود. به عبارت دیگر این کلمه به هر چیزی گفته می‌شود که به نوعی به عنوان ابزار یا وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی خاص مورد استفاده قرار گیرد.

به طور خلاصه:

دستاویز به معنای سند یا مدرک: چیزی که برای اثبات یک ادعا یا حق به کار می‌رود.

دستاویز به معنای وسیله یا بهانه: چیزی که به عنوان ابزار یا توجیهی برای یک عمل استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

( دست آویز ) دست آویز. [ دَ ] ( اِ مرکب ) آنچه همراه آورند و وسیله مدعای خود سازند. ( برهان ). چیزی که تمسک بدان کنند و آنرا وسیله مدعای خود سازند. ( آنندراج ). در لهجه شوشتر «دس اوویز» گویند، و آن تمسک و سند باشد. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). وسیله. ( منتهی الارب ). ذریعة. ذرعة. حجت. دلیل. سند. تمسک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). أدمة. وصر. ( از منتهی الارب ). راه. ممر. واسطه. وسط. عدة. عدت. وجه. چاره. کفاف. گریز: هیچ دست آویزی را پای برجای نماند. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] وسیله، بهانه.
۲. هر چیزی که آن را وسیله و آلت دست قرار بدهند، دست پیچ.

جملاتی از کلمه دستاویز

یک خبرنگار در مجلس برزیل شهادت داد که حکومت آمریکا از مسئله مبارزه با تروریسم به عنوان دستاویزی برای جاسوسی‌های پنهان و نامشروع خود استفاده می‌کند تا با دیگر کشورها در زمینه‌های تجاری، صنعتی و اقتصادی رقابت نماید.
تحفه عاشق نگاهان دیده حیران بس است هیچ دستاویز سایل را به از زنبیل نیست
اما پابرجاترینشان از بیخ و بن برافتاد و محکم ترین دستاویزشان بدیشان پشت کرد. قدرت عشیره بی نیازشان نساخت و بذل فدیه از ایشان مقبول نیفتاد.
دامن وصل نکویان داده‌ایم از دست لیک آنچه دستاویز هجران جیب بی‌دامان ماست
به خونریز خود از دست تو خرسندم که در محشر به دستاویز خون خواهی زنم دستی به دامانت
موضوع بزرگ بودن اندازه بینی اسحاق جهانگیری دستاویز لطیفه‌های سیاسی در ایران است و در کاریکاتورها مورد توجه قرار می‌گیرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم