گچه

واژه «گچه» در متون قدیمی فارسی به کسی گفته می‌شود که زبان او به فصاحت جاری نباشد و نتواند روان و صریح سخن بگوید. این کلمه در منابع کلاسیک مانند برهان، آنندراج و جهانگیری به همین معنی آمده است و به طور کلی صفتی برای افرادی است که قدرت بیان صحیح و فصیح ندارند.

در برخی مناطق ایران، مانند سبزوار، واژه «گچه» علاوه بر معنای فصاحت‌نداشتن، برای اشاره به شخص کم‌عقل و نافصیح نیز به کار رفته است. همچنین در کاربرد محلی و عامیانه، این لفظ برای فراخواندن حیواناتی مانند بزها و گاوها نیز استفاده می‌شود؛ به عنوان مثال در گلپایگان با عبارت «گچی گچی» گاوها را صدا می‌کنند.

به طور خلاصه، «گچه» صفتی است که برای افرادی به کار می‌رود که قادر به سخن گفتن فصیح و روان نیستند و در برخی فرهنگ‌ها و گویش‌ها، کاربردی عامیانه و حتی طنزآمیز نیز دارد. این کلمه هم جنبه‌ی توصیفی برای انسان دارد و هم در برخی موارد به عنوان اصطلاحی برای حیوانات به کار رفته است.

لغت نامه دهخدا

گچه. [ گ َ چ َ / چ ِ ] ( ص ) کسی را گویند که زبان او به فصاحت جاری نباشد و به این معنی با تشدید ثانی هم بنظر آمده است. ( برهان ). کسی که فصیح سخن نتواند گفت. ( آنندراج ). بر فصاحت جاری نباشد. ( جهانگیری ). در سبزوار گچه بمعنی شخص کم عقل نافصیح و نیز لفظی است که با آن بزها را میخوانند. ( فرهنگ نظام ). در گلپایگان، گچی گچی کلمه ای است که با آن گاوها را میخوانند.

فرهنگ معین

(گَ چِ ) (ص. ) کسی که نتواند روان و فصیح سخن بگوید.

فرهنگ عمید

کسی که نتواند فصیح سخن بگوید.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که زبان او بفصاحت جاری نباشد.

دانشنامه عمومی

گچه (مجارستان). گچه ( به مجاری: Gecse ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه پاپا واقع شده است. گچه ۹٫۳۴ کیلومتر مربع مساحت و ۴۶۷ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

کسی که نتواند روان و فصیح سخن بگوید.

جمله سازی با گچه

💡 کرگچه مین بول باشم جدایه بو تن بو تسلیم حکم قضایه