گفتوگو نوعی تعامل میان دو یا چند نفر است که به صورت بداهه و در چارچوب رسوم اجتماعی شکل میگیرد. تحلیل این واژه به عنوان شاخهای از جامعهشناسی، به بررسی بافت و ساختار رفتارهای انسانی با تمرکز بر جنبههای گفتوگویی میپردازد. یکی از نخستین متفکرانی که بر اهمیت این مفهوم در جستجوی حقیقت تأکید داشت، سقراط بود. او بر این باور بود که معنا در پرتو گفتوگو شکل میگیرد و بدون مکالمه، نمیتوان انتظار شنیدن و همفکری داشت. مکالمات سقراطی نه برای قانع کردن و نه برای مخالفت، بلکه بر پایه فهم و درک متقابل بنا شده بودند. در واقع، این مفهوم ابزاری برای درک بهتر است و خود نیز بخشی از این دانش را میسازد و تنها وسیلهای برای دستیابی به فهم صحیح نیست. گفتوگو میتواند در اشکال مختلفی از جمله عصبانیت، مهربانی، خوشحالی، خشونت، آرامش، لطافت و سبکهای مختلف دیگر صورت گیرد و به صورت شفاهی میان دو تا چند نفر درباره یک موضوع خاص انجام شود.

گفتوگو
لغت نامه دهخدا
نگر نرّه دیو اندرین جست و جو
چه جست و چه دید اندرین گفت و گو.فردوسی.گفت و گوهاست در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربده این که مبین، آن که مپرس.حافظ.بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
با زلف دلکش تو کرا روی گفت و گو است. حافظ.رجوع به گفتگو، گفتگوی و گفت و گوی شود.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
گفت وگو (داستان). همگویی یا گفت وگو یا دیالوگ در مورد داستان، فیلم و نمایشنامه، یعنی همان گفتگوهای شخصیت ها در روایت که تابع ریزه کاری ها و قواعد مربوط به خود است. دیالوگ ( همگویی ) در مقابل مونولوگ ( تک گویی ) است.
در یک داستان، محتوای گفتگوها مستقیماً مربوط به موضوع صحبت می باشد. البته می شود در آن به گذشته هم اشاره کرد، اما به طور مختصر. وقتی منظور نویسنده از گفتگو نه صحبت، بلکه کاشتن نهال اطلاعات باشد، گفتگو دیگر باور کردنی نخواهد بود. چرا که خواننده به جای اینکه صحبت اشخاص را بشنود اطلاعات را می بیند. در رمان نو گفتگو پیچیده تر از رمان های سنتی شده و انواع جدیدی از دیالوگ پدید آمده است.
ویکی واژه


جملاتی از کلمه گفتوگو
از آشفتن شاه و پیگار اوی بدیدم بدرگاه بر گفتوگوی
بخندید سهراب کاین گفتوگوی به گوش آمدش تیز بنهاد روی
برخیز که رفت فرصت از دست هان از سر گفتوگوی برخیز