فرهنگستان زبان و ادب
{ganglionic} [زیست شناسی] مربوط به گره
{ganglionic} [زیست شناسی] مربوط به گره
💡 رشته بی گرهی نیست درین بحر چو موج که به آن گوهر شهوار رساند خود را
💡 می کند هر سخنی باز دهن را صائب سخنی کو که ز خاطر گرهی باز کند؟
💡 در طاس فلک نقش قضا و قدر است مشکل گرهیست خلق از این بیخبر است
💡 آنکه این نامه ی سربسته نوشست نخست گرهی سخت بسر رشته ی مضمون زده است
💡 آن کس که به قدرت ز ازل نیشکر آورد هم او گرهی باز در آن نیشکر آورد