گبر

معنی اصلی: کلمه گبر در تاریخ و فرهنگ ایران به پیروان دین زرتشتی یا زرتشتیان اشاره دارد. این واژه پس از ظهور اسلام در ایران به‌کار گرفته شد تا کسانی را که به دین زرتشت اعتقاد داشتند، نام‌گذاری کند. این دین یکی از قدیمی‌ترین دین‌های جهان است که بر پایه تعالیم پیامبر ایرانی زرتشت شکل گرفته است و دارای کتاب مقدس اوستا است. پیروان آن به اصولی مانند پرستش آتش، احترام به طبیعت و دوگانه‌انگاری میان خیر و شر معتقد بودند و در دوره‌های مختلف تاریخی ایران حضور داشتند و به عنوان اقلیت دینی شناخته می‌شدند.

معنی مجازی: در کاربردهای مجازی و اصطلاحی، گبر به معنای کافر نیز به‌کار می‌رود. این معنی بیشتر در متون دینی، تاریخی و ادبی دیده می‌شود که واژه گبر به‌طور کلی برای اشاره به کسانی استفاده شده است که به دین اسلام اعتقاد ندارند و به‌عنوان کافر شناخته می‌شوند. این کاربرد بار معنایی منفی دارد و در برخی موارد توهین‌آمیز به حساب می‌آید. با این حال، در متون تاریخی، معنای اصلی آن اشاره به پیروان دین زرتشتی بوده است و معنای کافر بیشتر جنبه مجازی و کلی دارد.

لغت نامه دهخدا

گبر. [ گ َ ] ( ص، اِ ) مغ.( جهانگیری ). آتش پرست. ( برهان ) ( انجمن آرا ). مجوس. زرتشتی به دین: هربذ، مجاور آتش کده و قاضی گبران. ( منتهی الارب ). بعقیده پورداود گبر از لغت آرامی هم ریشه «کافر» عربی مشتق است و امروزه در ترکیه ( گور ) گویندو آن اصلاً بمعنی مطلق مشرک و بیرون از دین ( جددین ) است ولی در ایران اسلامی به زرتشتیان اطلاق شده و معناً در این استعمال نوعی استخفاف بکار رفته است. این واژه با فقه اللغه که برخی از پارسیان در اینمورد بکارمیبرند و آن را ریشه گبران «هوزوارش » و بمعنی «مرد» دانند هیچگونه ارتباطی ندارد. علاوه بر این اطلاق، در آغاز برای مزید استخفاف گبر را با کاف تحقیر استعمال میکردند و «گبرک » و دین زرتشت را دین «گبرکی » میگفتند فردوسی راست [ از زبان مسیحیان ]:
که دین مسیحا ندارد درست
ره گبرکی ورزد و زند و است.
عنصری گوید:
تو مرد دینی این رسم رسم گبران است
روا نداری بر دین گبرکان رفتن.
ولی دقیقی در گشتاسب نامه «گبر» را بکار نبرده است.
زخونشان بمرد آتش زردهشت
ندانم چرا هیربذ را بکشت ؟( مزدیسنا تألیف دکتر معین ص 395 ).لفظ گبر بنیاد ایرانی ندارد باید همان کلمه کافر ( جمع کفار ) عربی باشد. لفظ کافر که با عرب بمیهن ما درآمد چون بیگانه بود بزبان ایرانیان نگردید ناگزیر بهیئت گبر = گور درآمد و از اینجا بسرزمینهای همسایگان ایران رخنه کرد البته این نباید مایه شگفت باشد که ایرانیان در آغاز استیلای عرب نمیتوانستند لغتهای سامی و بیگانه را درست بر زبان رانند، همان ایرانیانی که چندی پس از آن خدمات شایانی بزبان دشمنان خود کردند. ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی ( 286 - 348 هَ. ق. ) گوید: چون ایرانیان بخارا از ادای تلفظ لغت عرب بر نمی آمدند بناچار بایستی نماز را به زبان پارسی بخوانند. کافر یگانه لغت عرب نیست که نزد ما گبر ( = گور ) شده باز لغتهایی در فارسی بجای مانده که از همان آغاز اسلام در ایران رنگ و روی دیگر گرفته است. از آنهاست از برای نمونه واژه مزکت پیداست که همان لغت مسجد در فارسی به این هیئت درآمده است البته ایرانیان که در زبان خود نامی از برای عبادتگاه عربهای مسلمان نداشتند مسجد آنان را مزکت خواندند. در همه فرهنگهای فارسی لغت اسدی و فرهنگ سروری و فرهنگ رشیدی و فرهنگ جهانگیری و جز اینها مزکت بمعنی مسجد یاد گردیده است. سوزنی گوید:

فرهنگ معین

(گَ ) (ص. ) آتش پرست، مجوس.
(گَ بَ ) (اِ. ) ۱ - نوعی سنگ که از آن دیگ و کاس ه و امثال آن درست می کنند. ۲ - خیمه که به یک ستون برپای باشد.

فرهنگ عمید

۱. زردشتی، پیرو زردشت، این نام بعد از اسلام به زردشتیان اطلاق شده.
۲. [مجاز] کافر.
نوعی سنگ که از آن دیگ و دیزی و کاسه و امثال آن ها درست می کردند.
= کَبْر

فرهنگ فارسی

زردشتی، پیروزردشت، این نام بعدازاسلام به زردشتیان اطلاق شده
( اسم ) کبر خود و خفتان: چو شد روز رستم بپوشید گبر نگهبان تن کرد بر گبر ببر.
مراد

دانشنامه آزاد فارسی

گَبر
اصطلاحی که در دوران ساسانیان بر کشاورزان آزاد زردشتی ناحیۀ بین النهرین اطلاق می شد. این اصطلاح از همان آغاز در فارسی جدید به کار رفته و آن را با واژۀ مُغ، و اصطلاح تحقیرآمیز آتش پرست، مترادف دانسته اند. ریشۀ کلمۀ گبر هنوز به دقت تمام شناخته نشده است؛ اما به احتمال قوی، این اصطلاح را ساسانیان از کلمۀ گَبرا (به معنی مرد) در زبان آرامی برگرفته اند. گرچه پیش از اسلام واژۀ گبر با زردشتی مترادف شمرده می شد، با افول قدرت دین زردشت و محدودشدن حقوق زردشتیان، اصطلاح گبر نیز مفهومی تحقیرآمیز به خود گرفت و بعضاً، حتی در ایران، به معنای بی دین و کافر، اما نه ضرورتاً در مورد زردشتیان، به کار رفته است. محتمل است که زردشتیان بین النهرین بعد از گرویدن به اسلام برای تمایزگذاری بین خود و دیگر مسلمانان این عنوان را حفظ کرده باشند، که بعدها، معناً مفهوم موسع به خود گرفته و در عین حال بر زردشتیان داخل ایران نیز دلالت پیدا کرده باشد. برخی از محققان، ازجمله پورداود، ریشه هایی دیگر برای اصطلاح گبر پیشنهاد کرده اند. تحریف مُغ مرد و کافر به گبر، از این جمله است، لیکن قواعد زبان شناسی چنین تحریف و تصریفی را نفی می کند. بعضاً نیز آن را از ریشۀ واژۀ گَپ (به معنای بزرگ) دانسته اند، که هنوز در گویش های غرب ایران متداول است. اما از همه درست تر همان ریشۀ «گبرا»ی آرامی به نظر می رسد. گبر را به صورت های گَبرَک، گاوژ، گائور و گُوْر نیز ضبط کرده اند.

جمله سازی با گبر

مبال گبر و یهودست این سرای عفن به خود چو کرم به راز اندرین مبال مبال
تا گبر نشی با تو بتی یار نبو ور گبر شی از بهر بتی عار نبو
کمان گروههٔ گبران ندارد آن مهره که چار مرغ خلیل اندر آورد ز هوا
خدا گواست که گرجرم ما همین عشق است گناه گبر و مسلمان به جرم ما بخشند
از خود برون نرفته و در هم فتاده تنگ در راه حق به گبر و مسلمان خورم دریغ
گبر و مغ و ترسا را جویای تو می‌بینم روی همه عالم را واسوی تو می‌بینم