کیله

کیله ظرفی است که برای اندازه‌گیری غله، آرد و سایر مواد استفاده می‌شود. بر اساس دستور غازان خان، این واحد معادل ۱۰ من تبریز بود. در برخی شهرها، از جمله اراک، این واژه به عنوان ظرفی چوبی و گرد به کار می‌رود که وقتی پر باشد، معادل یک من تبریز حجم دارد. همچنین برای اندازه‌گیری ماست و دوغ نیز استفاده می‌شود و آن ظرفی سفالی است که ظرفیت آن یک من و یک چارک تبریز است. پیمانه به ظرفی اطلاق می‌شود که برای کیل کردن گندم به کار می‌رود و این اصطلاح در شام نیز رایج است. جمع آن کیلات است یا به عنوان اسم مره شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

( کیلة ) کیلة. [ ل َ ] ( ع اِمص ) پیمایش. اسم مصدر است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).اسم است از کال. ( از اقرب الموارد ). || نوع و هیأت پیمایش. ( ناظم الاطباء ). نوع، و گویند: انه لحسن الکیلة، مثل جِلسة و رِکبة. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(کَ لَ یا لِ ) [ ع. کیلة ] (اِ. ) ۱ - پیمانه. ۲ - در فارسی پیمانه ای باشد که با آن غله و آرد و چیزهای دیگر را وزن کنند.

فرهنگ عمید

۱. پیمانه.
۲. [عامیانه] جیره، سهم.

ویکی واژه

کیلة
پیمانه.
در فارسی پیمانه‌ای باشد که با آن غله و آرد و چیزهای دیگر را وزن کنند.

جملاتی از کلمه کیله

شرع چون کیله و ترازو دان یقین که بدو خصمان رهند از جنگ و کین
من گم شدم از خرمن آن ماه چو کیله امروز مه اندر بن انبار مرا یافت
هجوم مردمان اندر مسیله مثال جو بود کاید به کیله