کهن

واژه کهن در زبان فارسی به معنای قدیمی، باستانی یا کهنه است و می‌تواند به شیوه‌های گوناگونی در جملات مورد استفاده قرار گیرد. آیین باستانی ایرانی به دین قدیمی اقوام ایرانی‌تبار پیش از زرتشت اشاره دارد. در دوران باستان، دین ایرانی به عنوان یک نظام ساده از طبیعت‌پرستی آریایی شناخته می‌شد. ایرانیان باستان، مانند سایر اشکال اولیه دین، خدایان مرتبط با «طبیعت» را می‌پرستیدند که برخی از پدیده‌های فیزیکی را نمایان می‌ساختند. سپس خدایان ذهنی، معمولاً به شکل انسان‌وار، به عنوان هسته اصلی خدایان وجود داشتند. این افراد بر این باور بودند که قانونی طبیعی به نام اشه وجود دارد که تضمین می‌کند جهان به مسیر منظم خود ادامه می‌دهد و هستی پایدار می‌ماند. عبادت و فداکاری مردان به منظور حفظ این نظم کیهانی و تقویت خدایان و جهان طبیعی انجام می‌شد. همچنین، اشه به عنوان یک اصل اخلاقی راستی و درستی بر جهان بشری حاکم بود و نقطه مقابل آن، بی‌نظمی و دروغ به شمار می‌رفت. در آیین باستانی ایرانی، پرستش خدایانی چون آناهیتا، تیر، میترا، بهرام، ارته، رشن، فروشی، زامیاد و هوم رایج بوده است.

لغت نامه دهخدا

کهن. [ ک ُ هََ / هَُ ] ( ص ) مقابل نو، و با لفظ شدن مستعمل. ( آنندراج ). قدیم و دیرینه و فرسوده. ( ناظم الاطباء ). دیرینه. قدیم.مقابل نو و تازه. ( فرهنگ فارسی معین ). کُهُن [ در قدیم ]، کُهَن = کهنه. پهلوی، کهون. در اوراق مانوی ( پهلوی )، قهون ( کهنه ). به پارتی، کفون. کردی، کَون ( کهنه، پیر ). ( حاشیه برهان چ معین ). دیرین. دیرینه. عتیق. عتیقه. قدیم. باستانی. باستان. مقابل نو وتازه. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا )

فرهنگ معین

(کُ هَ ) [ په. ] (ص. ) کهنه، قدیمی.

فرهنگ عمید

۱. کهنه، دیرین، دیرینه، قدیم.
۲. [قدیمی] بزرگ.

فرهنگ فارسی

کهنه، دیرین، دیرینه، قدیم، بزرگ
( صفت ) ۱ - پیر سالدیده مقابل کودک جوان. ۲ - دیرینه قدیم مقابل نو تازه: گفتند: یا رسول الله. شرک کهن کدامست ۳ ? - کار کرده فرسوده: کتابی کهن. ۴ - گاه برای تعظیم چیزی و رساندن مهارت کسی استعمال کنند: کهن دزد کهن قصه خوان.
قنات و امروز نیز در کرمان به همین معنی متداول است ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
.. راغب گوید: کاهن کسی است که از اخبار گذشته مخفی از روی ظنّ خبر می‏دهد و عرّاف آن است که از اخبار آینده همینطور خبر می‏دهد و چون این دو صناعت مبنی بر ظنّ است که گاهی درست و گاهی نادرست در می‏آید لذا رسول خدا«صلی الله علیه وآله» فرمود: هر که پیش عرّافی یا کاهنی بیاید و قول او را تصدیق کند به آنچه بر اباالقاسم نازل گشته کافر شده است «مَنْ اَتی عَرّافّاً اَوْ کاهِناً فَصَدَّقَهُ بِما قالَ فَقَدْ کَفَرَ بِما اُنزِلَ عَلی اِبی الْقاسِمِ» اقرب الموارد این فرق را از کلیّات ابوالبقا نقل کرده و گوید: در تعریفات کاهن آن است که از آینده خبر می‏دهد و مدّعی علم اسرار و مطالعه غیب است. طبرسی در ذیل آیه اوّل فرموده: کاهن کسی است که مدّعی علم غیب است با استخدام جنّ. ابن اثیر در نهایه گفته بعضی از کاهنان عرب می‏گفتند که جنّ اخبار غیب را به آنها می‏رساند. شیخ انصاری در مکاسب محرّمه در مسأله کهانت فرموده: آنچه از اکثر علما در تعریف کاهن نقل شده همانست که در قواعد گفته: کاهن کسی است که رفیقی از جنّ دارد و به او اخبار می‏آورد. به نظر نگارنده غرض قرآن از کاهن همین معنی است نه آنکه راغب گفته و در جای دیگر آمده. معنی آیه اوّل: تذکر بده تو به واسطه وحی خدا نه کاهنی که گفتار خویش را از جنّ گرفته باشی و نه مجنونی که لاعن شعور سخن بگوئی. این لفظ تنها دوبار در قرآن آمده است.

جملاتی از کلمه کهن

این روستا جایی دیدنی برای افراد علاقه‌مند به مکان های کهن است.
که گیتی سپنجست پر آی و رو کهن شد یکی دیگر آرند نو
اگر صداع برد ابله ازتو باک نه‌، زانک شراب کهنه به مغز جوان خمار آورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم