کرامت در زبان به معنای پدیدهای شگفتانگیز و فراتر از عادت است که گاهی از انسانهای بزرگ و اولیای خدا بروز میکند. این عمل با معجزه تفاوت دارد؛ زیرا معجزه همواره با ادعای نبوت همراه است، در حالی که کرامت چنین نیست. همچنین، معجزه به دلیل ارتباطش با اثبات ادعای نبوت و هدایت مردم، غیرقابل تخلف است و هر زمان که نبی بخواهد، محقق میشود. اما آن این ویژگی را ندارد و ممکن است تخلفپذیر باشد. در قرآن به برخی از کرامتهای اولیای خدا اشاره شده است، مانند داستان اصحاب کهف و خواب ۳۰۹ ساله آنها به فرمان خداوند و باردار شدن مریم (ع) به عیسی (ع) بدون هیچگونه تماس انسانی.
کرامت
لغت نامه دهخدا
کرامت. [ ک َ م َ ] ( ع مص )کرامة. بزرگی ورزیدن. ( فرهنگ فارسی معین ): و مثال داد مبنی بر ابواب تهنیت و کرامت. ( کلیله ودمنه ). جوانمرد گردیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص ) سخاوت و جوانمردی و نواخت و احسان و بزرگواری و بخشندگی و داد و دهش و بزرگوار داشتن کسی.( ناظم الاطباء ): گفتند چند مهم دیگر است که ناگفته مانده است و چند کرامت که نیافته است. ( تاریخ بیهقی ). و انوشروان او را کرامتها فرمود بیش از حد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 89 ). و با این همه کرامت که با بنده کرده است و این نعمت داده.... هیچ سپاس ومنت بر بنده ننهد، بر دل خویش نهد. ( نوروزنامه ). بفرمود تا آن سرهنگ را خلاص دادند و خلعت داد و بنواخت و بجای او کرامتها کرد. ( نوروزنامه ). پس من خود سازم ایشان را از کرامت و نواخت. ( کشف الاسرار ج 2 ص 530 ).و کدام خدمت در موازنه آن کرامت آید که در غیبت بنده اهل بیت را ارزانی فرموده است. ( کلیله و دمنه ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بزرگی و ارجمندی، داشتن صفات نیک.
۳. سخاوت و بخشندگی.
۴. (اسم ) [قدیمی] هدیه، تحفه.
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: بزرگواری، شرافت، سخاوت، بخشندگی، ( در تصوف ) کاری خارق العاده، که به دست اولیا انجام می گیرد، داشتنِ صفات پسندیده، ( در قدیم ) احترام، عزت، بزرگداشت، هدیه