کاهلی

کاهلی به معنای عدم تمایل به فعالیت یا تلاش، با وجود داشتن توانایی کافی است. همچنین در زبان فارسی، به افرادی که تنبل هستند، کسل نیز گفته می‌شود. این واژه از زبان عربی به فارسی وارد شده و در عربی به معنای تنبلی است. در مسیحیت، تنبلی به عنوان یکی از هفت گناه کبیره شناخته می‌شود. در قرآن نیز از کسالت و تنبلی، به ویژه در زمینه کارهای نیک و عبادت خدا، به عنوان صفتی ناپسند یاد شده و این ویژگی به منافقان نسبت داده شده است. واژه کاهلی در زبان فارسی به معنای تنبلی، بی‌خیالی و عدم فعالیت به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

کاهلی. [ هَِ ] ( حامص ) تن آسانی. ( یادداشت مؤلف ). تنبلی. سستی. کاهل قدمی

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص. ) سستی، تنبلی.

فرهنگ فارسی

۱ - تنبلی مقابل سعی کوشش: [ کاهلی از بس که پیچیده است بر اعضای من میگذارد نقش پای من سسل بر زمین ]. ( صائب ) ۲ - سستی ناتوانی.
منسوب است به بنی کاهل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کاهلی (ابهام زدایی). کاهلی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • انس بن حارث کاهلی، از اصحاب نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و پیری بزرگوار در میان قوم خود و از شهدای کربلا• قاسم بن حارث کاهلی، از اصحاب امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا• مالک بن انس کاهلی، از اصحاب امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا
...

ویکی واژه

سستی، تنبلی.

جملاتی از کلمه کاهلی

گرفتی کاهلی در ره به پیشه بگفت و گوی بنشینی همیشه
گرچه بیرون ز رزق نتوان خورد در طلب کاهلی نشاید کرد
تن‌پروری‌ات میخ زده بر دامن در پیش کشیده کاهلی دیوارت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم