چکاوک

چکاوک

چکاوک پرنده‌ای خوش‌صدا است که کمی بزرگ‌تر از گنجشک بوده و دارای تاجی بر سر خود می‌باشد. کشتن و خوردن گوشت چکاوک مکروه به شمار می‌آید. این پرنده که به نام کاکلی نیز شناخته می‌شود، در متون دینی به مناسبت‌هایی در مورد حج و غذاها و نوشیدنی‌ها ذکر شده است. بر اساس احکام مربوط به چکاوک، کشتن و خوردن گوشت آن مکروه است. در برخی روایات به دلیل اینکه این پرنده در تسبیح خود بر دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام لعن می‌فرستد، از ناسزا گفتن و بازیچه قرار دادن آن برای کودکان نهی شده است. همچنین، کشتن چکاوک در حال احرام موجب وجوب کفاره می‌شود که بر اساس نظر مشهور، این کفاره یک مُدّ طعام است، در حالی که برخی دیگر بر این باورند که باید یک گوسفند قربانی شود.

لغت نامه دهخدا

چکاوک. [ چ َ وَ ] ( اِ ) همان چکوک است و آن مرغکی است چون گنجشک که به تازی قبره گویند.( از فرهنگ اسدی چ اقبال حاشیه ص 258 ). مرغکی باشد که آواز لطیف کند و گروهی چکاو و چکوک گویندش و به تازی قنبره باشد. ( از فرهنگ اسدی حاشیه ص 258 ). مرغی باشد به بزرگی گنجشک و عربان قبره و ابوالملیح خوانند. ( برهان ). نام جانوری است پرنده که از گنجشک اندک بزرگتر و خوش آوازتر بود و آن را جل نیز گویند و به تازی قبره و ابوالملیح خوانند و در عراق آن را هوزه نامند. ( جهانگیری ). مرغی است از گنجشک اندک بزرگتر و خوش آواز بود و به هندی چندول گویند و تاج بر سر دارد و در عراق هوزه و بتازی قبره و ابوالملیح گویند. ( رشیدی ). نام مرغی است از گنجشک بزرگتر و تاج برسر دارد و آن را به عربی ابوالملیح و قبره میگویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). پرنده ای از گنجشک کمی بزرگتر و خوش آواز که به تازی قبره و ابوالملیح گویند. ( ناظم الاطباء ). قنبره. کاکلی. ( در بعضی لهجه ها ) چاوک. خول. چنوک. قُبّر و قنبرة و قبرة. صِفِرد. عُلعُل. عَلعال. عُلَعِل. ( منتهی الارب ). مرادف چاوک و چکاو و چکاوه و چکک و چکوک

فرهنگ معین

(چَ وَ ) (اِ. ) پرنده ای است خوش آواز، کمی بزرگتر از گنجشک که بالای سرش تاج کوچکی از پر دارد.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر، چرز، مانوک، مانورک، جل، جلک، ژوله، هوژه، خجو، خاک خسپه: هر چکاوک را رسته ز بر سر کلهی / زاغ با راغ گرفته به یکی کنج پناه (منوچهری: ۱۸۹ ).
۲. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه همایون: زده به بزم تو رامشگران به دولت تو / گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس (منوچهری: ۲۱۲ ).

فرهنگ فارسی

پرندهای کوچک وخوش آوازشبیه گنجشک کمی بزرگتر
( اسم ) نوعی مرغابی که آنرا سرخاب گویند.
همان چکوم است و آن مرغکی است چون گنجشک که بتازی قبره گویند.

فرهنگ اسم ها

اسم: چکاوک (دختر) (فارسی) (پرنده) (تلفظ: čakāvak) (فارسی: چکاوک) (انگلیسی: chakavak)
معنی: پرنده ای خوش آواز و کمی بزرگ تر از گنجشک که تاج بر سر دارد، نوعی مرغابی، ( در موسیقی ایرانی ) گوشهای در دستگاه همایون، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) از الحان قدیم ایرانی

دانشنامه آزاد فارسی

چَکاوَک (lark)
هر یک از پرندگان آوازه خوانی که در برّ قدیم و امریکای شمالی یافت می شوند. چکاوک ها رنگ سبز مایل به قهوه ای، و معمولاً طولی حدود ۱۸ سانتی متر دارند. این پرندگان روی زمین و در فضای باز لانه می سازند. چکاوک آسمانی (Alauda arvensis) حین آن که به صورت تقریباً عمودی در هوا بلند می شود، آواز می خواند. رنگ این پرنده قهوه ای روشن و طول آن ۱۸ سانتی متر است. این جانور در خانوادۀ چکاوک، راستۀ گنجشک سانان قرار دارد. جمعیت چکاوک آسمانی از اواخر دهۀ ۱۹۶۰ تاکنون حدود ۵۸ درصد کاهش یافته است. چکاوک جنگلی(Lullula arborea)، چکاوک کاکلی (Galerida cristata) و چکاوک ساحلی (Eremophila alpestris) از همین خانواده اند. چکاوک استرالیایی از جنس Mirafra است. در ایران هفده گونه چکاوک شناسایی و رده بندی شده است. چکاوک آسمانی، چکاوک جنگلی یا چکاوک درختی، چکاوک ساحلی یا چکاوک شاخدار از آن جمله اند. این پرندگان آواز خوش دارند و از حشرات و مواد گیاهی تغذیه می کنند.

ویکی واژه

پرنده‌ای است خوش آواز، کمی بزرگتر از گنجشک که بالای سرش تاج کوچکی از پر دارد.

جملاتی از کلمه چکاوک

با دشمنت آن رود ز تیغت کز حمله باز با چکاوک
چکاوک ز شادی پرافشان شده درخت از شکوفه زرافشان شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم