پایانی

لغت نامه دهخدا

پایانی. ( ص ) نهائی:
حجّت به نصیحت مسلمانی
گفتت سخنی درست و پایانی.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نهایی انتهایی آخرین: ( حجت بنصیحت مسلمانی گفتت سخنی درست و پایانی. ) ( ناصر خسرو )

فرهنگستان زبان و ادب

[ورزش] ← مرحلۀ نهایی

ویکی واژه

finale

جمله سازی با پایانی

سخن به قدر خود ار مختصر کنم شاید که نیست مدح ترا چون بقات پایانی
معنی مدحت ندارد هیچ پایانی پدید این ز عجز ماست گر لفظی مکرر می‌شود
نمیگفتی که: پایانیست هر موج بلایی را؟ چه توفان بلا بود اینکه پیدا نیست پایابش
کوه جسمانی کز ایشان کندرو باشد سپهر باد پایانی کز ایشان باز پس ماند عقاب
در ره عشقت که پایانی ندارد جاده‌اش هرکه واماند برای خویش منزل می‌شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اشتراک
اشتراک
مهار
مهار
ظریف
ظریف
سطح
سطح