واهب

واهب، واژه‌ای زیبا و پرمعنا است که به مفهوم بخشنده و عطا کننده اشاره دارد. در فرهنگ ما، واهب به معنای خدای متعال است که همه چیز را به بندگانش عطا می‌کند. وقتی به دور و برمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که هر آنچه داریم، از جمله زندگی، عشق، و نعمت‌ها، همگی از سوی اوست. اوست که به ما توانایی می‌دهد تا در مسیر زندگی‌مان پیش برویم و در مشکلات ایستادگی کنیم. این بخشندگی خداوند نه تنها در نعمت‌های مادی، بلکه در نعمت‌های معنوی و روحی نیز نمایان است. وقتی در دل‌مان آرامش داریم یا عشق و دوستی را تجربه می‌کنیم، همه این‌ها هدیه‌هایی از سوی واهب است. در واقع، واهب به ما یادآوری می‌کند که زندگی پر از نعمت است و باید شکرگزار آن باشیم.

لغت نامه دهخدا

واهب. [ هَِ ] ( ع ص ) بخشنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات ). دهنده. عطاکننده. جوانمرد. سخی. باسخاوت. ( ناظم الاطباء ). معطی:
توئی وهاب مال و جز تو واهب
توئی فعال جود و جز تو فاعل.منوچهری.گوئی هست کف واهب او
قهرمان خزانه وهاب.سوزنی.ای جود ملک واهب رزقی و جهان را
امید به تست و تو ضماندار وفائی.خاقانی.به تصدیقی که دارد راهب دیر
به توفیقی که بخشد واهب خیر.نظامی.
واهب. [ هَِ ]( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع. ] (اِفا. ) بخشنده، عطا کننده.

فرهنگ عمید

بخشنده، دهنده، عطاکننده، سخی.

فرهنگ فارسی

بخشنده، دهنده، عطاکننده، سخی، بخشنده بخششها
( اسم ) بخشنده عطا کننده: (( چو در جهان هبت خاط تو می بیند چگونه خواند عقل آفتاب را واهب. ) ) ( عثمان مختاری )
نامی از نامهای خدای تعالی

فرهنگ اسم ها

اسم: واهب (پسر) (عربی) (تلفظ: vāheb) (فارسی: واهِب) (انگلیسی: vaheb)
معنی: عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند، ( در حقوق ) آن که به موجب عقد هبه، مالش را مجاناً به ملکیت دیگری درآورد، هبه کننده

جملاتی از کلمه واهب

گشت با واهب روزی بگرو یا ازین مایده برخیز و برو
تورانشهِ خجسته که در من یَزیدِ فضل شد مِنَّتِ مَواهب او طوقِ گردنم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال قهوه فال قهوه فال ورق فال ورق فال چوب فال چوب