هنجار

هنجار در زبان فارسی به معنای قاعده، قانون یا معیار است و به رفتارها، ارزش‌ها و اصولی اشاره دارد که در یک جامعه یا گروه اجتماعی به عنوان نُرم یا استاندارد پذیرفته شده‌اند. این قواعد و مقررات می‌توانند شامل رفتارهای اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و قانونی باشند که افراد باید به آن‌ها پایبند باشند.

هنجارها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

هنجارهای اجتماعی: این‌ها رفتارها و انتظاراتی هستند که در یک جامعه خاص پذیرفته شده‌اند، مانند احترام به بزرگ‌ترها، رعایت حقوق دیگران و تعاملات اجتماعی مناسب.

هنجارهای قانونی: این‌ها قوانینی هستند که توسط دولت‌ها یا نهادهای قانونی وضع شده‌اند و تخلف از آن‌ها ممکن است منجر به مجازات یا عواقب قانونی شود.

لغت نامه دهخدا

هنجار. [ هَِ / هََ ] ( اِ ) راه و روش و طریق و طرز و قاعده و قانون. ( برهان ). در سنسکریت سمکارا به معنی گشتن و گردیدن و راه است. ( حاشیه برهان چ معین )

فرهنگ معین

(هَ ) (اِ. ) ۱ - روش، طریق. ۲ - قاعده، قانون.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] راه و روش، طرز و قاعده.
۲. [قدیمی] راه، طریق، جاده: ز هنجار دیگر درآمد به روم / فروماند گنج اندران مرزوبوم (نظامی۵: ۸۹۸ ).
۳. [قدیمی، مجاز] راه راست.

فرهنگ فارسی

راه، طریق، راه وروش، راه راست، جاده، طرزوقاعده
( اسم ) ۱- راه طرث جاده: زهنجار دیگر در آمد به روم فروماند گنج اندرون مرز و بوم. ( نظامی ) ۲- طرز قاعده قانون. ۳- راه غیر جاده باشد. چون راه بگذارند و در برابر آن راه روند گویند: برهنجار راه میرود. ۴ - انگاره: برد ( ابن سینا ) قصاب وار دست سویش دیدهنجار پشت و پهلویش... ( جامی ) ۵- روش رفتار: چیستی مرغی ستوری آدمستی بازگو ور براه آدمی چون آدمت هنجارکو ? ( سنایی ) یابه هنجار. طبق قاعده و رسم. یا بی هنجار. بی قاعده. یا هنجار چیزی را گرفتن. راه آنرا پیش گرفتن: همی شدند به بیچارگی هزیمتیان شکسته پشت و گرفته گریغ را هنجار. ( عنصری )

فرهنگستان زبان و ادب

{norm} [روان شناسی] هرگونه الگوی رفتار یا عملکرد ویژۀ یک گروه اجتماعی خاص

دانشنامه آزاد فارسی

هَنْجار (norm)
رهنمودها و آداب غیررسمی در جامعه برای تعیین رفتارهای اجتماعی متعارف و نامتعارف (در برابر ضوابط و قوانین، که رهنمودهایی رسمی اند). چنین ارزش ها و انتظارات اجتماعی مشترکی با نمونه گیری آماری سنجیدنی و در جوامع و موقعیت های گوناگون متفاوت اند. دامنۀ آن ها از تابوهای شدید، نظیر منع زنای با محارمیا آدم خواری، تا آیین ها و سنت های عادی تر، نظیر نحوۀ استفاده از چنگال برای غذاخوردن، گسترده است. هنجارها در نظارت و نظم اجتماعینقش مهمی دارند.

جملاتی از کلمه هنجار

اخلاق هنجاری با اخلاق توصیفی نیز تفاوت دارد، زیرا اخلاق توصیفی به تحقیق تجربی بر روی عقاید اخلاقی مردم می‌پردازد. به بیان دیگر اخلاق توصیفی نشان می‌دهد چند درصد مردم عقیده دارند کشتن همیشه اشتباه است، درحالیکه اخلاق هنجاری به این می‌پردازد که آیا داشتن این باور درست یا غلط است. از این لحاظ، اخلاق هنجاری گاهی تجویزی خوانده می‌شود تا توصیفی. هرچند در برخی دیدگاه‌های فرا اخلاقی مثل واقع‌گرایی اخلاقی، حقایق اخلاقی در حال واحد تجویزی و توصیفی هستند.
ز بیمِ غارتِ عشقش دلِ پُرخون رها کردم ولی می‌ریخت خون و رَه بِدان هنجار می‌آورد
بیستم جمادی الاول از آنجا برفتیم و به رباطی رسیدیم برف و سرمایی عظیم بود و در صحرایی در پیش شهر، مقداری راه چوبی به زمین فرو برده بودند تا مردم روزِ برف و دمه بر هنجار آن چوب می‌روند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم