هبه

اطلاعات کلی درباره اسم هبه:

تلفظ: hebe

فارسی: هِبه

انگلیسی: hebe

منشأ: یونانی

معانی:

هبه به معنای دادن چیزی به کسی بدون انتظار دریافت چیزی در عوض است. این مفهوم به عمل بخشش و هدیه دادن اشاره دارد و به عنوان یک عمل نیکو و پسندیده شناخته می‌شود.

در میتولوژی یونان، هبه (Hebe) نماد جوانی و شکوفایی است. او دختر زئوس و هرا است و به عنوان معصومیت و جوانی شناخته می‌شود. وی همچنین به عنوان جام‌دار خدایان شناخته می‌شود و وظیفه‌ی خدمت به آن‌ها را دارد.

لغت نامه دهخدا

هبه. [ هَِ ب َ ] ( ع مص ) بخشیدن. دادن. ( دهار ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث ). رجوع به هبة شود.
هبه. [ هَِ ب َ / ب ِ ] ( از ع اِمص ) بخشش و انعام. ( ناظم الاطباء ). دهش. عطا. داد. رجوع به هبت ( هبة ) شود.
هبه. [ هَِ ب َ ] ( ع اِ ) آنچه که ببخشند. ( مهذب الاسماء ). جایزه. عطیه. رجوع به هبة شود.
هبه. [ هَِ ب ِ ] ( اِخ ) در اساطیر یونان ربةالنوع جوانی است. وی دختر مشتری و هرا میباشد و متصدی ساقیگری ربةالنوع بوده، روزی در اثناء انجام وظیفه از عمل خود شرمسار شد و از شغل خود سرباز زد و به محفل خدایان داخل نگشت، لاجرم مشتری وظیفه او را به جوانی موسوم به گانیمد تفویض کرد. هرکول، پهلوان افسانه ای یونان در موقع عروج به آسمان با هبه ازدواج کرد. در قورنته معبدی مخصوص به وی وجود داشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ) ( از دایرةالمعارف بریتانیکا ).
هبه. [ هَِ/ هََ ب ْ ب َ ] ( ع اِ ) رجوع به هِبَّة و هَبَّة شود.

فرهنگ معین

(ه ب ) [ ع. هبة ] ۱ - (اِمص. ) بخشش و انعام. ج. هبات. ۲ - (اِ. ) آنچه بخشیده شده.

فرهنگ عمید

دادن چیزی به کسی بدون عوض، بخشش.

فرهنگ فارسی

در افسانه های یونان قدیم رب النوع جوانی دختر زئوس و هرا میباشد. گویند قدرت آن را داشت که سالخوردگان را جوانی دوباره ببخشد. و او بود که به هرکول جوانی بخشید
بخشیدن، دادن چیزی بکسی بدون عوض، بخشیده شده
۱-(مصدر ) بخشیدن دادن. ۲-(اسم ) بخشش انعام. ۳- عقدی است که بموجب آن یک نفر مالی رامجانا بکس دیگری تملیک میکند. تملیک کننده راواهب طرف دیگر را متهب ومالی را که موردهبهاست عین موهوبهمیگویند. یا هب. غیرقابل رجوع. هبهای که بموجب قباله- که هبهنامیدهمیشود- صورت گیردوقبال. آن ثبت شود. یا هب. قابل رجوع. هبهای که بدون قباله صورت گیرد. ۴- (اسم ) آنچه که ببخشنده جایزه عطیه: ((... ایشان راعلفه ونفقات مهیابودی وبرسبیل قرض وهبه وسنت بیکدیگر دادندی ) )
در اساطیر یونان ربه النوع جوانی است

فرهنگ اسم ها

اسم: هبه (دختر) (یونانی) (تلفظ: hebe) (فارسی: هِبه) (انگلیسی: hebe)
معنی: دادن چیزی به کسی بدون عوض، بخشش، دادن چیزی به کسی بدون دریافت چیزی در مقابل آن، عطا، عقدی که در آن شخصی مالی را بدون دریافت چیزی به دیگری واگذار می کند، هِبه در میتولوژیِ [اسطوره شناسیِ] یونان نماد مؤنث جوانی و شکوفایی شناخته شده است

دانشنامه آزاد فارسی

هبه (اساطیر). هِبِه (اساطیر)(Hebe)
(یووِنتاس در اساطیر روم) در اساطیر یونان، الهۀ جوانی. پدرش زئوس و هِرا، هم مادرش و هم عمه اش، بود. پیش از آن که پسرکی زمینی به نام گانومده او را برباید ساقی زئوس بود. با هرکول ازدواج کرد؛ هرکول پهلوانی بود که مقام خدایی داشت و به اتفاق در آتن پرستندگانی یافتند. هبه بعدها قدرت بازگرداندن جوانی را به دست آورد.
هبه (حقوق). هِبِه (حقوق)
(در لغت به معنی بخشش و تملیک بلاعوض) در اصطلاح فقه و حقوق، عقدی که به موجب آن شخصی مالی را بدون دریافت چیزی به دیگری واگذار می کند. تملیک کننده را واهب، طرف دیگر را مُتهَب، مالی که مورد هبه است عین موهوبه، و سند یا قباله ای را که طبق آن کسی مال یا ملکی را می بخشد هبه نامه گویند. واهب باید مالک مالی باشد که هبه می کند. هبه از عقود معیّن و در اختیار قرار دادن عین موهوبه به متهب، با اذن واهب، ازجمله شرایط صحت آن است. بدین ترتیب، چنانچه واهب یا متهب پیش از قبض فوت کند هبه باطل می شود. اگرچه هبه عقدی بلاعوض است، ولی واهب می تواند ضمن عقد شرط کند که متهب نیز در مقابل مالی را به او هبه کند و یا عمل مشروعی را مجاناً به جا آورد. در این صورت هبه مُعوَّض می شود. قرار دادن شرط عوض در هبه تأثیری در مجانی بودن طبیعت این عقد ندارد. چنانچه عوض در هبه بسیار کم ارزش باشد، مانند یک سیر نبات، هبه را در اصطلاح هبۀ محاباتی گویند. هدف از قرار دادن چنین عوضی آن است که واهب نتواند از هبه رجوع کند. استثنائاً در مواردی حق رجوع از هبه از واهب ساقط است و آن عبارت است از مواردی که متهب پدر یا مادر یا اولاد واهب باشند، یا هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد، یا عین موهوبه از مالکیت متهب خارج یا متعلق به غیر شده باشد. علاوه بر آن، بعد از مرگ واهب و متهب نیز رجوع ممکن نیست. چنانچه شخصی مال خود را به عنوان صدقه به دیگری دهد حق رجوع ندارد.

جملاتی از کلمه هبه

وَ وَهَبْنا لَهُ یعنی لابراهیم إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ. رب العالمین ولد را هبه خواند در قرآن بچند جایگه، چنان که گفت: وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ، لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا، فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا. وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ میگوید: ابراهیم را بخشیدیم اسحاق و یعقوب. یعقوب پسر اسحاق بود، و اسحاق پسر ابراهیم از ساره، و ابراهیم را هشت پسر بود. 

و چون از قسمت خیرات فارغ شود محافظت آن خیرات کند بر ایشان، و آن چنان بود که نگذارد که چیزی از این خیرات از دست کسی بیرون کنند بر وجهی که مؤدی بود به ضرر او یا ضرر مدینه، و اگر بیرون شود عوض با او رساند از آن جهت که بیرون کرده باشند. و خروج حق از دست ارباب یا به ارادت بود مانند بیع و قرض و هبه، یا بی ارادت بود چون غصب و سرقه، هر یکی را شرایطی باشد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم