نیک به معنای خوب، پسندیده و شایسته است. در فرهنگهای مختلف، این واژه ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد. در زبان فارسی، به عنوان صفتی مثبت شناخته میشود و معمولاً به اعمال و رفتارهایی اشاره دارد که به نفع دیگران و جامعه هستند. در ادبیات فارسی، به عنوان یکی از اصول اخلاقی و انسانی مورد تأکید قرار گرفته است. ویژگیهای یک نیکوکار شامل مهربانی، صداقت، همدلی و ایثار است. معمولاً به دیگران کمک میکنند و بدون توقع، به رفع مشکلات دیگران میپردازند. همچنین، آنها به اصول اخلاقی پایبند هستند و در تلاشند تا با اعمال خود، دنیای بهتری بسازند. این افراد معمولاً به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در جامعه و حمایت از نیازمندان هستند. نیکو بودن تأثیرات مثبت بسیاری بر زندگی فرد و جامعه دارد. برای فرد، میتواند موجب افزایش رضایت شخصی و حس خوشبختی شود. در سطح جامعه میتوانند به تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش مشکلات اجتماعی کمک کنند. اعمال نیکو تأثیرات مثبتی بر روحیه و رفتار دیگران نیز خواهد گذاشت و میتواند منجر به ایجاد یک محیط سالم و حمایتگر شود.
نیک
لغت نامه دهخدا
نیک. ( ص ) خوب. ( انجمن آرا ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). خوش. ( ناظم الاطباء ). مقابل بد. ( آنندراج ). هژیر. ( فرهنگ فارسی معین ). نیکو. ( آنندراج ). جیّد. نغز.حسن. ( یادداشت مؤلف ). مطلوب. پسندیده
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) خوب نیکو هژیر: مقابل بد: ((تا دامن قیامت این چمش. نیک از چشم بد مصون باد. ) ). یا نام نیک. شهرت خوب و پسندیده: (( نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود ? تویی امروز درین شهر که نامی داری. ) ) ( حافظ. ۲ ) ۳۱۳ - زیبا. ۳ - سعد: ((... هر دو را بفال نیک گرفت. ) ) یا نیک بزرگ. سعد اکبر: مشتری. یا نیک خرد. سعد اصغر زهره. ۴ - شخص نیکو کار نیکو کردار: جمع:گاییدن زن را. جماع کردن. صحبت. مباضعت. وطی. مواقعه. مجامعت.
فرهنگ اسم ها
معنی: خوب، نیکو، آدم خوب، شخص صالح، شایسته، خوشی، سعادت، ( در حالت قیدی ) به خوبی، ( در قدیم ) مفید، سودمند، کامل، خوبی، نیکی، ( در نجوم ) دارای اثر فرخنده، سعد
جملاتی از کلمه نیک
آشنایی با بیل مکانیکی و موارد کاربرد آن بازبینی شده در ۵ مارس ۲۰۱۸
درین علّت بمیری گر طبیبت نباشد در مداوا نیک حاذق
بر نیکمردی فرستاد کس که صعبم فرومانده، فریاد رس