ناشتا

صبحانه یا ناشتاشکن، نخستین وعده غذایی روز است که معمولاً پس از بیدار شدن در صبح مصرف می‌شود. این واژه از کلمه صبح در زبان عربی و پسوند قیدساز -انه در زبان فارسی تشکیل شده است و به معنای فعالیتی است که در صبح انجام می‌شود. واژه فارسی ناشتاشکن از دو بخش ناشتا به معنای گرسنه ماندن یا روزه بودن و شکن به معنای شکستن تشکیل شده است. در مجموع، این واژه به معنای چیزی است که این حالت را می‌شکند. این اصطلاح قدیمی‌تر از صبحانه است و هنوز هم در بسیاری از مناطق ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد. جالب است که در زبان انگلیسی نیز واژه‌ای مشابه برای این وعده غذایی وجود دارد: breakfast که از دو بخش break به معنای شکستن و fast به معنای ناشتا تشکیل شده است. در زبان فارسی ایران، واژه افطار که در عربی به معنای صبحانه است، تنها در جملات مربوط به عصرانه‌های ماه رمضان در میان مسلمانان رایج است.

لغت نامه دهخدا

ناشتا. [ ش ْ /ش ِ ] ( ص ) ناهار را گویند که از بامداد باز چیزی نخوردن است. ( برهان قاطع ). به معنی نهار که از دیرگاه چیزی نخورده باشد و آن را ناشتاب نیز گویند. ( انجمن آرا ). کسی که از صبح چیزی نخورده باشد. ( فرهنگ نظام ). گرسنه بودن یعنی نهار ماندن که از بامداد چیزی نخورده باشد. ( غیاث اللغات ). رائق. علی الریق. ناهار. آب دهن. خف: با یک دسته کاسنی هفت روز بخورندناشتا جگر و زهره را بشوید. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
دل گرسنه درآمد بر خوان کائنات
چون شبهتی بدید برون رفت ناشتا.خاقانی.جان از درون به فاقه و تن از برون به برگ
دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا.خاقانی.سوگند هم به خاک عزیزش که خورده نیست
زین به نواله ای دهن ناشتای خاک.خاقانی.محروم آن گرسنه که بر خوان پادشا
عمری نشسته باشد و گویند ناشتاست.کمال اسماعیل.کودکان ناشتا پدر مدیون
مخور این نان و آش، خون خور خون.اوحدی ( جام جم ص 223 ).مخور ناشتا تا توانی شراب
اگر باید انگشت زد بر تراب.نزاری قهستانی.

فرهنگ معین

(ص. ) گرسنه، کسی که از صبح غذا نخورده باشد، صبحانه نخورده.

فرهنگ عمید

۱. شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد.
۲. گرسنه، غذانخورده.
* ناشتا شکستن: [مجاز] غذایی اندک در بامداد خوردن، ناشتایی خوردن.

فرهنگ فارسی

گرسنه، شخص گرسنه که ازبامدادچیزی نخورده باشد، ناشتاب نیزگفته شده، ناشتایی:غذائی که صبح خورند
( اسم ) ۱ - نخورده ماندن از بامداد تا پاسی از روز. ۲ - ( صفت ) کسی که از بامداد تا پاسی از روز چیزی نخورده:[ وقتی ناشتا هستی سیگار نکش که خیلی ضرر دارد.] ۳ - در حال نخوردگی غذااز دیرباز: [...با یک دسته کاسنی هفت روز بخورند ناشتاجگر و زهره را بشوید.] یا به ناشتا: شورابه های بیمزه ناخوش اندراو همچون دهان صاحب علت بناشتا. ( معزی.۲۵ )

ویکی واژه

گرسنه، کسی که از صبح غذا نخورده باشد، صبحانه نخورده.

جملاتی از کلمه ناشتا

دل گرسنه درآمد بر خوان کائنات چون شبهی بدید برون رفت ناشتا
جان قدیم اشتها، مانده همان ناشتا وین تن حادث غذا، معدن آب و علف
هست ز گوشه لبی عیش مدامم آرزو زد می ناشتا دلم مستی پایدار کو؟