ممد

معنی لغوی

کلمه ممد به عنوان یک واژه فارسی، از ریشه مدد گرفته شده است و به معنای یاری‌دهنده یا مددکار به کار می‌رود. در این معنا، ممد به فردی اشاره دارد که در مواقع نیاز به دیگران کمک می‌کند. این کلمه به طور خاص به کسانی اطلاق می‌شود که به دیگران در مشکلات و چالش‌ها یاری می‌رسانند و در واقع نقش حمایتی و همیاری را ایفا می‌کنند.

در زبان عامیانه

در محاوره و گفتگوی عامیانه، اسم محمد به صورت مختصر و غیررسمی به ممد تبدیل شده و به طور رایج در مکالمات روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. این تغییر در نام‌گذاری به نوعی نشان‌دهنده نزدیکی و صمیمیت در روابط اجتماعی است. در واقع، استفاده از ممد به جای محمد می‌تواند به صورت یک اصطلاح محبت‌آمیز یا دوستانه باشد که در بین دوستان و آشنایان به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

ممد. [ م ُ م ِدد ] ( ع ص ) مددکننده. ( غیاث اللغات )( آنندراج ). امدادکننده. مددرساننده. یاری دهنده. ( ازناظم الاطباء ). کمک. یار. مددده. کمک فرستنده: أنی ممدکم بألف من الملائکة ( قرآن 9/8 )؛ من مددکننده ام شما را به هزار از فرشتگان. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 43 ). هر نفسی که فرومی رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. ( گلستان ). || زیادکننده. ( ناظم الاطباء ).
ممد. [ م ُ م َدد ] ( ع ص ) کشیده. ( مهذب الاسماء ). رجوع به مُمِدّ شود.
ممد. [ م َ م َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، دارای 340 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ معین

(مُ مِ دّ ) [ ع. ] (اِفا. ) یاری دهنده.

فرهنگ عمید

مددکننده، یاری کننده، یارومددکار.

فرهنگ فارسی

مدد کننده، یاری کننده
( اسم ) مدد کننده یاری کننده: [ هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است. ] ( گلستان. چا. فروغی بخ ص ۱ )
کشیده

ویکی واژه

در گفتگوی عامیانه به جای محمد صرف می‌شود. ممدآقا به جای محمدآقا.
در محاوره و گفتگو به جای محمد، محمد به صور مختلف در گویش بهاری مسموع می‌شود ممّد، مُحه، محمّد، ماحمّد.
یاری دهنده.

جملاتی از کلمه ممد

این روستا در مسیر ورزقان-خاروانا در منطقه‌ای به نام سه راهی ممد آقا واقع شده، در این سه راهی بعد از پیچیدن به جاده فرعی و طی حدود پنج کیلومتر راه به روستای ارزیل رسیده و از ارزیل تا خود آبشار باید یک کیلومتر راه آسفالت را طی کرد، معدن طلای اندریان نیز در این منطقه وجود دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم