ممتزج
فرهنگ معین
(مُ تَ زِ ) [ ع. ] (اِفا. ) آمیزنده، مخلوط کننده.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
آمیزنده، مخلوط کننده.
جمله سازی با ممتزج
آتش و آب است ممتزج که به حکمت صورت او صفوت شراب گرفته
چو امرش ز صنع اقتضا کرد فطرت بهم ممتزج گشت جسمیّ و جانی
عاشق و معشوق مست و کرده در آغوش دست آب و آتش ممتزج در یک مکان بودهست دوش
به هم اضداد را چون ممتزج کرد تعالی الله به یک جا آب و آتش
لقد شربت شرابا حیاته ابدی فصار ممتزجا ذلک الشراب دمایی