واژه مستمع به معنای شنونده است و به فردی اشاره دارد که به سخنان یا مطالب دیگران گوش میدهد. این واژه در زبان عربی به طور خاص به کسانی اطلاق میشود که در یک فرآیند ارتباطی، به طور فعال به اطلاعات و نظرات ارائهشده توجه میکنند.
ریشه واژه:
این واژه کلمهای عربی است که از ریشه سمع به معنای شنیدن مشتق شده است.
کاربرد:
در جلسات آموزشی، سخنرانیها، کنفرانسها و مباحثهها، مستمعین به افرادی گفته میشود که به صحبتهای سخنرانان یا مدرسان گوش میدهند. آنها با گوش دادن به سخنرانیها و ارائهها، به درک عمیقتری از موضوعات پرداخته و میتوانند با طرح سؤالات و نظرات خود، به غنای بحثها بیفزایند.
در ادبیات و هنر، مستمع ممکن است به مخاطب یک اثر هنری یا ادبی نیز اطلاق شود که به آن اثر توجه میکند. این توجه میتواند شامل شنیدن یک قطعه موسیقی، تماشای یک نمایش یا خواندن یک کتاب باشد. در این موارد، مستمع به عنوان یک مخاطب فعال در فرآیند تجربه هنری شناخته میشود.
مستمع.[ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استماع. شنونده و گوش دارنده. ( از منتهی الارب ) ( از دهار ). اصغاکننده. ( از اقرب الموارد ). گوش کننده. نیوشنده. ج، مستمعون. رجوع به استماع شود: أم لهم سُلَّم یستمعون فیه فلیأت مستمِعُهم بسلطان مبین. ( قرآن 38/52 )
(مُ تَ مِ ) [ ع. ] (اِفا. ) شنونده.، ~آزاد کسی که - بدون آن که شاگرد رسمی باشد - در کلاس یا خطابه حاضر شود و به درس و نطق گوش دهد.
آن که گوش می دهد، شنونده، گوش دهنده.
شنونده، گوش دهنده، آنکه گوش می دهد
(اسم ) گوش دهنده: یکی درمسجد بتطوع بانگ گفتی به آوایی که مستمعان را از او نفرت بودی. جمع: مستمعین. یا مستمع آزاد. کسی که بدون آنکه شاگرد رسمی باشد در کلاس درس یا خطابه حاضر شود و بدرس و نطق گوش دهد.
💡 چهار چیز بچار دگر بود محتاج بیان کنم اگر آنرا تو مستمع باشی
💡 هر سخن هر جا نتوان گفت با هر مستمع پاس وقت و جا و گوش و هوش باید داشتن
💡 وزیری از طریق روسیه و ترکیه به اروپا رفت و در پاریس مستقر شد. در آنجا وزیری ابتدا به «مدرسه عالی موسیقی»[پ] رفت اما از آنجا که او در ۳۱ سالگی از تمام دانشآموزان آن مدرسه مسنتر بود، تنها به عنوان مستمع آزاد در کلاسها شرکت کرد. در آنجا او در زمینهٔ هارمونی و کنترپوان تعلیم دید و دورههایی نیز برای ویولن، پیانو و آواز گذراند.