مروه

مروه اسم دختر و فارسی به معنای بسیار خوشبو و معطر، به معنای مرَوَح که به عطر و خوشبویی اشاره دارد. اگر این کلمه با فتحه در حرف اول (مَروه) تلفظ شود، به محلی اشاره دارد که حاجیان در مراسم حج بین آن و صفا سعی می‌کنند. در اصطلاح عارفان، این واژه به مفهوم صیانت نفس، حفظ دین، حرمت مؤمنان و جود به موعود و همچنین پرهیز از نگرش عجب به کارهای خود اشاره دارد. صَفا و مَرْوه، دو تپه کم‌ارتفاع در سمت شرقی مسجد الحرام هستند. فاصله میان این دو تپه به نام مَسعیٰ شناخته می‌شود که محل انجام یکی از مناسک حج و عمره به نام سعی صفا و مروه است. بر اساس نقل‌های تاریخی، هاجر، همسر ابراهیم(ع)، در تلاش برای یافتن آب برای اسماعیل(ع) بین این دو تپه حرکت می‌کرد. کوه صفا، نقطه آغاز دعوت علنی پیامبر اسلام(ص) به شمار می‌رود. همچنین در روز فتح مکه، پیامبر بر فراز آن رفت و خبر پیروزی مسلمانان را به مردم اعلام کرد. نام این دو تپه در قرآن کریم ذکر شده و در روایات اسلامی نیز به بزرگداشت آنها به عنوان یکی از شعائر اسلامی و پاداش سعی بین این دو تپه اشاره شده است.

لغت نامه دهخدا

مروه. [ م ُ رَوْ وَه ] ( از ع، ص )به معنی مروح است که سخت خوشبوی و معطر کننده باشد واین در اصل مروح بوده فارسیان بجهت استقامت قافیه حاء حطی را به هاء هوز بدل کرده اند همچنانکه در «قفص »صاد به سین بی نقطه ( = قفس ) بدل شده است. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سخت خوشبوی ومعطر کننده.
یک قطعه سنگ مرو

فرهنگ اسم ها

اسم: مروه (دختر) (فارسی) (تلفظ: moravah) (فارسی: مرَوه) (انگلیسی: moravah)
معنی: بسیار خوش بو و معطر، به معنی مرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی عطر گرفته، [چنانچه این کلمه به فتح اول ( مَروه ) تلفظ شود محلی است که حاجیان در مراسم حج بین آن و صفا «سعی» می کنند که در اصطلاع عارفان صیانت نفس، حفظ دین، حرمت مؤمنان، جود به موعود و کارهای خود را با نظر عجب ننگریستن است]

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تپه ای است سنگلاخی که حد نهایی مسعی از شمال می باشد و سعی میان صفا و مروه بعد از هفت شوط، در آنجا به پایان می رسد.
محمد محمدحسن شرّاب، فرهنگ اعلام جغرافیایی، تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ترجمه حمیدرضا شیخی.
[ویکی الکتاب] معنی مَرْوَةَ: نام کوهی بوده در نزدیکی کعبه که یکی از اعمال حج، هفت مرتبه طی کردن مسافت بین محل این کوه و کوه صفا است با نام سعی صفا و مروه (فاصله این دو کوه حدود ۴۲۰ متر است کلمه صفا در لغت به معنای سنگ سخت و صاف است، و کلمه ی مروه نیز به معنای سنگ سخت است. ا...
معنی مُقَصِّرِینَ: کوتاه کنندگان - آنان که عمل تقصیر را انجام می دهند ( یکی از اعمال حج که کوتاه کردن ناخن بعد از سعی صفا و مروه می باشد و با این عمل از احرام خارج می شوند)
معنی لْیَطَّوَّفُواْ: باید که طواف کنند(در اصل "لِیَطَّوَّفُواْ "(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو برای سهولت لام ساکن شده است. معنای طواف کردن، دور چیزی گردش کردن است، که از یک نقطه نسبت به آن چیز شروع شود و به همان نقطه برگردد لذا معنای طواف در عبارت "وَلْیَطَّ...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
. صفا و مروه از عبادتگاههای خدا است. مروه کوهی است درکنار مسجدالحرام در مکّه میان آن و کوه صفا محل سعی عمل حجّ عمره است رجوع شود به «صفا». و آن فقط یکبار در کلام الله آمده است.

جملاتی از کلمه مروه

حرم و رکن و صفاو مروه حجر و حجر و منی و زمزم
هم تو کعبه ای هم تو قبله ای هم تویی صفا هم تو مروه ای
از مروه و مروت اینقدر آوردست کز صحبت اخوان صفا ببریدست