مُراد، که در لغت به معنای حاجت و خواهش است، به عنوان عنوانی برای شیخ در مقابل مرید به کار میرود. این اصطلاح نشاندهنده رتبه سلوکی شیخ و توانایی او در راهنمایی و کمک به مریدان است. تفاوت میان مرید و مراد در این است که مرید فردی مبتدی است، در حالی که مراد به مرحلهای نهایی رسیده است. مرید همواره به مراد و دستورات او توجه دارد تا با انجام ریاضت و طی مراحل سلوک به مقامات بالاتر دست یابد. عزیزالدین نسفی شرایط مراد را در چهار ویژگی خلاصه کرده است: اول، او باید متقی و پرهیزگار باشد؛ دوم، از مال و جاه دنیا دوری کند؛ سوم، خود را از دیگران برتر نبیند؛ و چهارم، همواره در سکوت باشد و کمتر سخن بگوید.
مراد
لغت نامه دهخدا
مراد. [ م ُ ] ( ع اِ ) ( از «رود» ) نعت مفعولی از اِرادة. آرزو. کام. خواسته. بویه. خواهش
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مقصود، منظور.
۳. (اسم، صفت ) (تصوف ) پیر.
۴. آنچه موجب کامرانی و موفقیت شود.
* مراد طلبیدن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] درخواست کردن حاجت: خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم / به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم (حافظ: ۷۳۸ ).
فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) اراده شده خواسته: و مراد از لفظ صدر و ابتدا اول مصراع است. ۲- ( اسم ) آرزو خواست: و آن صلح بر مرداد خالد کرده شد. ۳ - حاجت منظور مقصود: نگویی مرا تا مراد تو چیست کهبر چهر تو فر چهر پریست. ( شا. ) یا به مراحم خود رساندن. بمقصودش رساندن: مرد را بمراد برساند.یا به مراد ( خود ) رسیدن. بمقصود خود نایل آمدن: و اسباب و آلتی که در صنعت او بکار آید بخریدی و بمراد خود رسیدی. ۴ - شیخ مرشد پیر مقابل مرید: سخت خامی باشد و تر دامنی در راه عشق گر مریدی با مراد خود شود زور آزمای. ( سنائی )
مراد خان زند از سرداران زندیه
فرهنگ اسم ها
معنی: اراده شده، خواسته، آرزو، خواست، مقصود، منظور، قصد، ( در تصوف ) پیر، ( در قدیم ) عزم، اراده، مایه ی کامرانی و موفقیت، ( در عرفان ) کسی است که قوت ولایت در او به مرتبه ی تکمیل نقصان رسیده باشد، ( اَعلام ) ) نام پنج تن از شاهان عثمانی، مراد اول: [، قمری]، مراد دوم: [، مراد سوم: [، مراد چهارم: [، قمری]و مراد پنجم: [ هجری]، ) مراد بیگ ترکمان: شاه [، قمری] سلسله ی آق قوینلو، که پس از شکست از شاه اسماعیل صفوی به بغداد گریخت و سرانجام در دیار بکر به دست شاه اسماعیل کشته شد
دانشنامه اسلامی
مراد، آن چیزی است که تحقق آن در خارج مطلوب مرید (اراده کننده) بوده و اراده وی به آن تعلق می گیرد، به گونه ای که در او شوق اکید ایجاد می کند که یا خود برای تحصیل آن در خارج حرکت کند یا دیگری را به انجام آن وادار می نماید.
جملاتی از کلمه مراد
بر همه اهل آن زمین به مراد گردش دور آسمان بینی
گرم باید بر آتش شد بیادت بسوزم تا بدست آرم مرادت
مراد سینه خسرو تویی و روی ترا هر آن صفت که کنم بر مراد می آید