این نام به معنای مدح و ستایش است. این نام دخترانه با ریشه عربی، تا کنون 2,532 بار در ایران ثبت شده است. از نظر آوایی، این نام خوشطنین و دلنشین است و در میان نامهای عربی جایگاه ویژهای دارد. تلفظ این نام در انگلیسی به صورت /madihe/ بیان میشود و در نوشتار انگلیسی به شکل madiheh نوشته میشود. تلفظ این نام ممکن است دشوار باشد و از نظر عددی نیز، در علم ابجد دارای ارزش خاصی است؛ عدد ابجدی آن 67، ابجد وسیط 31 و ابجد صغیر 22 میباشد. همچنین مدیحهسرایی در میان شاعران ادب جاهلی رواج داشت و با ظهور اسلام به اشکال مختلف، از جمله مذهبی، ادامه یافت. در دوران اموی و عباسی، این هنر رونق بیشتری پیدا کرد. پس از اسلام، قالب اصلی شعر فارسی در آغاز شکلگیریاش، قصیدههای مدحی بود و نخستین شاعران زبان فارسی به سرودن آن ها پرداختند که عمدتاً در ستایش حاکمان، پادشاهان و درباریان قدرتمند نوشته میشد. به تدریج، مدیحههای مذهبی و دینی نیز به طور چشمگیری گسترش یافتند و به ویژه در دوران صفویه، مدیحههای مذهبی شیعی به اوج خود رسیدند. اگرچه در سبک هندی، مدیحهسرایی نسبت به گذشته کاهش یافت، اما در دوره بازگشت دوباره رونق و رواج زیادی پیدا کرد.
مدیحه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ستایش مدیح جمع: مدایح ( مدائح )
فرهنگ اسم ها
معنی: مدح، ستایش، سخنی ( معمولاً شعر ) که در ستایش کسی گفته یا سروده می شود
دانشنامه آزاد فارسی
مدیحه یا مدح در لغت به معنای ستایش و در اصطلاح ادبی شعر یا سخنی است که در ستایش کسی یا چیزی سروده یا گفته شود. معادل لاتینی آن panegyric از دو واژۀ یونانی pan به معنی «همه» و agora به معنی «همایش و تجمع» ساخته شده و به معنای سخن گفتن چاپلوسانه یا ستایش آمیز در جمع است. مدیحه در یونان باستان به منظور ستایش از قهرمانان مسابقات المپیک سروده می شد. این ترانه ها به صورت دسته جمعی اجرا می شد. از شاعران مدیحه سرای یونانی می توان به پیندار اشاره کرد. در روم باستان مجموعه ای از این سخنان و نوشته ها خطاب به امپراتوران حاکم در کتابی با عنوان مدایح لاتینیگردآوری شد. نخستینِ آن ها را از پلینی جواندر وصف امپراتور ترایانوسبود. در ادبیات انگلیسی نیز نمونه های فراوانی از این نوع شعر دیده می شود مانند قصیده ای برای صبح تولّد عیسی مسیح از جان میلتون، نمایش نامۀ ریچارد دوم از شکسپیر، و خطابۀ جان آو گانت در مدح انگلستان. مدیحه سرایی در میان قصیده سرایان ادب جاهلی رواج داشت و با ظهور اسلام نیز به شکل های مختلف ازجمله مدیحه های مذهبی ادامه یافت. در دورۀ اموی و عباسی نیز مدیحه سرایی رونق بیشتری یافت. پس از اسلام نیز قالب عمدۀ شعر فارسی در آغاز پیدایش آن قصیده های مدحی بود و اولین شاعران زبان فارسی مدیحه سرا بودند و مدیحه ها عمدتاً در ستایش حاکمان، پادشاهان و درباریان مقتدر سروده می شد. بعدها مدیحه های مذهبی و دینی نیز حضور چشمگیرتر و رو به رشدی داشت تا این که مدیحۀ مذهبی به خصوص مدایح مذهبی شیعی در دورۀ صفویه به اوج خود رسید. اگرچه در سبک هندی مدیحه سرایی نسبت به قبل کمتر شد اما در دورۀ بازگشت مجدداً رواج و رونق زیادی یافت.
ویکی واژه
ستایش.
مدایح.
جملاتی از کلمه مدیحه
لایق مدح تو نیست دفتر «ترکی» ز آنکه نگنجد تو را مدیحه به دفتر
نیست چو من در مدیحه شاعر ماجد نیست چو من در لطیفه ها جی و ماجن
در مدح او مدیحه بگفتم رباعیای چون آب زندگی مدد عمر جاودان