محمل

محمل در زبان فارسی به معنای جایگاه یا محل است و به مکانی اشاره دارد که چیزی در آن قرار می‌گیرد یا حمل می‌شود.

این واژه در برخی زمینه‌ها و متون خاص معانی متفاوتی نیز دارد:

محل حمل و نقل (جمع: محامل):

محمل به معنای وسیله‌ای است که برای حمل و نقل شخص یا اشیاء استفاده می‌شود. این شامل هودج، پالکی، کجاوه و سایر وسایل مشابه است که برای جابجایی افراد یا بارها به کار می‌روند.

محل اعتماد:

در این معنا، به چیزی اشاره دارد که به عنوان محل اعتماد یا مرجع در نظر گرفته می‌شود. به عبارتی، محمل می‌تواند به مفهوم پایه یا مبنایی باشد که بر اساس آن تصمیم‌گیری یا قضاوت انجام می‌شود.

علت، سبب، انگیزه:

این واژه همچنین می‌تواند به معنای علت یا انگیزه‌ای باشد که باعث وقوع یک عمل یا رویداد می‌شود و به دلایل و عوامل مؤثر در یک وضعیت اشاره دارد.

محمل بستن:

این عبارت به معنای آماده‌سازی و بستن کجاوه بر پشت حیوانات بارکش (مانند شتر) است. همچنین به معنای آماده شدن کاروان برای حرکت نیز به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

محمل. [ م َ م ِ ] ( ع اِ ) کجاوه که بر شتری بندند و هودج و این صیغه اسم ظرف است از حمل بالفتح که به معنی بار برداشتن است. ( غیاث ). بارگیر. تخت روان. عماری. مهد. هودج. ج، محامل. دو شقه مساوی که بر شتر بار کنند. ( از اقرب الموارد ). از وسائل سفر مانند محفه اما آن را بر پشت یک شتر گذارند بر خلاف محفه که بر روی دو شتر یا دو قاطر حمل کنند. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 130 ): گفت [ مسعود ] ده اشتر بگوی راست کنند و محمل و کژاوه. ( تاریخ بیهقی ص 236 ). سیصد شتران با محمل و مهد. ( تاریخ بیهقی ). او را در محمل پیل نهادند. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ معین

(مَ مِ ) [ ع. ] (اِ. ) هودج و کجاوه که بر شتر بندند. ج. محامل.

فرهنگ عمید

۱. [جمع: محامل] آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند، هودج، پالکی، کجاوه.
۲. آنچه محل اعتماد واقع شود، محل اعتماد.
۳. علت، سبب، انگیزه.
* محمل بربستن: (مصدر لازم ) [قدیمی] = * محمل بستن
* محمل بستن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. بستن کجاوه بر پشت ستور.
۲. آماده شدن کاروان برای حرکت: تبیره زن بزد طبل نخستین / شتربانان همی بندند محمل (منوچهری: ۶۵ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کجاوه که بر شتر بندند هودج.... اگر هر دو در یک محمل باشند باید که از نخست مرد نماز کند. جمع: محامل. ۲ - معنی کلمه و جمله و عبارت: بود از شوق خرابات و حرم هر بیتم لیلی عشوه طرازی که دو محمل دارد. ( محمد قلی سلیم ) ۳ - آنچه که مطلبی را بدان حمل و تاویل کنند: و یغفر ما دون ذلک بر چه عمل کنند ? که هیچ محمل نماند معلوم گشت که سخن ایشان فاسد است معتقد ایشان باطل. ۴ - زنبیلی که بدان انگور کشند بسوی خرمن.
برنده و حمل کننده ناقه

فرهنگستان زبان و ادب

{vehicle} [زیست شناسی-میکرب شناسی] محیط بی جانی که ریزاندامگان بیماری زا ازطریق آن منتقل می شود

جملاتی از کلمه محمل

اگر در خیمه یا در محملی تو اگر بر ناقه یا در منزلی تو
مگشای محمل درین گذرگه کشتی میفکن در این خطرگاه
عشقت چو ازین دو جا بخواند محمل به حقیقتت رساند
دلیل لغو این انتخابات به عقیده برخی منابع رای دادگاه عالی قضات بوده‌است که در آن به این موضوع اشاره شده‌است که: «انتخابات اسکودا محمل قانونی ندارد.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم