متمول

کلمه متمول یکی از واژگان فارسی است که به معنای فردی با ثروت و دارایی فراوان به کار می‌رود. این واژه به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به تغییر یا افزودن حروف ندارد. معمولاً از این کلمه به عنوان صفت برای توصیف افراد یا گروه‌هایی که دارای ثروت زیاد هستند، استفاده می‌شود. در جملات، باید به هماهنگی لفظی و معنایی توجه کرد؛ به عنوان مثال، می‌توان از ترکیباتی مانند متمولان و متمولی نیز بهره برد. هنگام استفاده از این واژه باید در نظر داشته باشید که بار معنایی آن ممکن است به متن و فضای جمله بستگی داشته باشد. استفاده صحیح از این کلمه می‌تواند تأثیر عمیقی بر معنا و احساس کلی جمله بگذارد. همچنین ممکن است در متون مختلف با واژه‌های مرتبطی مانند ثروتمند، دارا، غنی نیز روبه‌رو شوید. توجه به تفاوت‌های معنایی و استفاده درست از این کلمات در متن ضروری است.

لغت نامه دهخدا

متمول. [ م ُ ت َ م َوْ وِ ] ( ع ص ) بسیارمال. ( آنندراج ) ( ربنجنی ). مالدار و بسیارمال و توانگر. ( ناظم الاطباء ). چیزدار. دارا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): آنجا شخصی ترسا دیدم که از متمولان مصر بود. ( سفرنامه ناصرخسرو ص 77 ).

فرهنگ معین

(مُ تَ مَ وِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) توانگر، ثروتمند.

فرهنگ عمید

کسی که دارای تمول و ثروت باشد، دارندۀ مال، مال دار، ثروتمند.

فرهنگ فارسی

دارنده مال، مالدار، ثروتمند
(اسم ) ۱ - دارند. مال.۲ - بسیار مال پر ثروت: آنجا شخصی ترسا دیدم که از متمولان مصر بود جمع: متمولین.

جملاتی از کلمه متمول

حاجی ملا رفیع شریعتمدار (مجتهد و متمول تراز اول گیلان در عهد ناصری) در آخرین سال حیات خود یعنی در ۱۲۹۲ ه. ق برای این بقعه سردری ساخت که هنوز پابرجاست.
پسر بیرام‌علی خان، محمدحسین خان مروی اما در ۱۲۱۴ هجری قمری به ایران گریخت. فتح‌علی شاه او را عزیز داشت و لقب فخرالدوله به او داد. او در ایران بسیار متمول شد و دبیرستان مروی و بازارچهٔ مروی از او در تهران به جای مانده اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم